وقتی ویرجینیا ولف میگوید «آرامش با فرار از زندگی به دست نمیآید»، در واقع دارد یک واقعیت روانی را یادآوری میکند: آرامش نتیجهی انکار مشکلات یا فاصله گرفتن از واقعیت نیست، بلکه محصول مواجههی آگاهانه با آنهاست. بسیاری از ما گمان میکنیم که اگر از شرایط دشوار فاصله بگیریم یا خودمان را در سرگرمیهای بیپایان غرق کنیم، به آرامش میرسیم. اما این نوع آرامش، شبیه سکوت قبل از طوفان است—یک سکوت مصنوعی که با کوچکترین تکان فرو میریزد.
زندگی پر از تغییر، ابهام و چالش است و فرار از آنها تنها باعث میشود ترس و نگرانی در لایههای پنهان ذهنمان رشد کند. آرامش واقعی زمانی شکل میگیرد که مهارت روبهرو شدن با ناامنیها، پذیرش عدم قطعیت و مدیریت احساسات را یاد بگیریم. این یعنی به جای فرار، با خودمان صادق باشیم، آسیبها را بپذیریم و از دل تجربهها، قدرت و انعطافپذیری بسازیم—چیزی که هیچ انزوا یا فراری قادر به ایجاد آن نیست.
« آرامش یعنی؛ به حداقل رساندن تأثیر بیرون در درون»
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
گیجی و گنگی سکوت در ابتدا،
و بصیرتافزایی آن در انتها!
اگر کسی تصمیم بگیرد سکوتش را افزایش دهد، روزهای اول یک نوع گیجی و گنگی احساس میکند، انگار کندذهن شده است؛ یعنی احساس میکند که قبلا مطالب را بهتر فهم میکرد، ولی الان انگار سطح فهمش پایین آمده است.
اتفاقاً روانشناسان هم در این باب کار کردهاند، مخصوصاً عالمان روانشناسی فراشخصی مثل کن ویلبر که چرا اوایل که آدم به سکوت عادت ندارد یک نوع گیجی، یک نوع کندذهنی و بلاهت، در خود احساس میکند ولی بعد از مدتی، دیر یا زود، آهسته آهسته میبیند درست برعکس شد:
تیزهوشتر از بقیه است.
آن وقت تعجب میکند که چرا دیگران یک حرفی را فهم نمیکنند، تعجب میکند که چرا سخنگو باید سخن را تا آخر بگوید، با اینکه وقتی اول مطلب را میگوید آدم تا آخرش را متوجه میشود و تعجب میکند که چرا دیگران منتظرند که سخن به آخر برسد.
سکوت این بصیرتافزایی را دارد!
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
عمر دوباره
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
☀️
میل به خوبی در ژرفای روان آدمها حتی در جنایتکارترین آنها
افلاطون میگوید: جنایتکارترین جنایتکاران عالم هم، در سر سویدای خود، دوست دارند خوب باشند. اگر روانشناسی ژرفای افلاطون را قبول داشته باشیم – که البته بنده قبول دارم – این درست به نظر میآید که آنها هم وقتی میشنوند یک نفر راستگو است، در اعماق وجودشان احساس میکنند او چیز خوبی دارد که من ندارم. وقتی میشنوند که کسی هیچ ظلمی به کسی نکرده است میدانند که او چیز خوبی دارد که خودشان ندارند.
این را میگوییم عشق جبلّی و گوهرین و ذاتی انسان به خوبی که در واقع، سعی آدم در خوبتر و خوبتر و خوبتر شدن است.
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
کتاب عمر دوباره
.،
برچسبها: مصطفی ملکیان
🔴مدرنیته و افول تابآوری: نقدی بر عاطفهگرایی نوین
✍️ مصطفی ملکیان
🔹 برخی از اندیشمندانی که در حوزه تاریخ تفکر فعالیت دارند، به نکتهای مهم اشاره کردهاند:
بیتردید انسان پیشامدرن، در برابر درد و رنج، بسیار بیدفاعتر از انسان امروزی بود؛ اما هرچه انسانها بهسوی مدرنیته حرکت کردهاند، آستانه تحمل رنج و دردشان نیز کاهش یافته است.
🔹به بیان دیگر، مثلاً سردردی را که پدر من ممکن بود یک روز تمام تحمل کند، من حتی نیم ساعت هم تاب نمیآورم.
امروزه گاهی حتی با احساس مقدمات درد، بیدرنگ به سراغ قرص و مسکن میرویم. یعنی دیگر توان یا میل تحمل درد و رنجی حتی کوتاهمدت را هم نداریم.
🔹 این وضعیت، نمود روشنی از گرایشیست که من از آن با عنوان "عاطفهگرایی" (sentimentalism) یاد میکنم؛ البته این تعبیر خاص من نیست و در اخلاق نیز بسیار به کار رفته است.
🔹 عاطفهگرایی یعنی توجه افراطی به درد و رنجهای فوری و ناتوانی در تحمل آنها به امید بهرهمندی از لذتهای عمیقتر یا متعالیتر.
🔹 در گذشته چنین نبود. ممکن است بگویید چون مردمِ آن زمان مسکن نداشتند، ناگزیر درد را تحمل میکردند. این درست است، اما فقط بخشی از واقعیت را نشان میدهد.
🔹 آنان میتوانستند درد را تحمل کنند، چرا که (بهدرستی یا نادرستی) باور داشتند که این رنجها نتایج مثبتی در پی دارد.
در زندگی انسان مدرن، دیگر مفاهیمی چون آزمایش الهی وجود ندارد؛ در گذشته، بسیاری از دردها را با این تلقی تحمل میکردند که در حال آزمایش شدناند.
🔹مفهوم مکافات نیز دیگر جایگاهی ندارد. در سنت، رنجها گاه مکافات اعمال پیشین تلقی میشدند.
همچنین باور داشتند که گاهی خداوند برای اینکه انسانها قدر نعمتها را بدانند، آنان را به رنجی گرفتار میکند:
"قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید."
🔹 یکی دیگر از باورهای رایج این بود که گاهی خداوند با رنج دادن به انسان، میخواهد توجه او را به سوی خویش جلب کند.
🔹 در مجموع، انسان سنتی برای رنجهای خود شش یا هفت توجیه معنایی در اختیار داشت؛ اگر یکی کارساز نبود، دیگری او را آرام میکرد.
اما انسان مدرن از همه این نظامهای معنابخش محروم مانده است — و همین کار را برای او دشوارتر کرده است.
🔹 اگر با خودمان صادق باشیم، وقتی خود را با پدربزرگ و مادربزرگهایمان مقایسه میکنیم، درمییابیم که نوعی حکمت و درک ژرفتر از هستی در آنان بود که ما با همه تحصیلات و کتابخوانیهایمان، فاقد آن هستیم.
🔹 مثلاً آنان در برابر داغ فرزند، چنان آرامش و طمأنینهای از خود نشان میدادند که ما حتی در برابر سرماخوردگی ساده فرزندمان هم نشان نمیدهیم.
آن جزعوفزعها و آشفتگیهای سریع در آنان نبود، زیرا نظامی توجیهی را پذیرفته بودند و با آن زندگی میکردند.
به همین دلیل، عاطفهگرا نبودند.
@molanatarighat
برچسبها: مصطفی ملکیان
باید هدفِ ما، تنها اصلاح خویشتن باشد
اگر خودم را اصلاح کردم، اطرافیان و جامعهی من، به میزانی که تحت تأثیر مناند، وضع بهتری پیدا میکنند. نتیجهی موفقیت در اصلاح خودم این است که درد و رنج کسانی که زندگیشان تحت تأثیر من است، کاهش مییابد. یگانه راه کاهش درد و رنج بشر، همین است. هدف من اصلاح خودم باید باشد، گر چه نتیجهی توفیق در این کار، بهتر شدن وضع جامعه به همان نسبت است.
بهترین راه برای بهبود وضع جامعه، این است که هدفم بهبود بخشیدن به جامعه نباشد. هدفم باید این باشد که زندگی خوشتر، خوبتر و ارزشمندتری داشته باشم. ترجمهی این نگاه در عالَم اجتماع و سیاست این است: بهترین راه مبارزهِ سیاسی- اجتماعی این است که هر کسی کاری را که به عهده گرفته است خوب انجام دهد.
اصلاحِ خود، هدف است و اصلاح جامعه، نتیجه. من به همان اندازهای که اگر معلمام معلم خوبیام و اگر نجّارم، نجار خوبیام و اگر مکانیک اتومبیلام، مکانیک خوبیام، در اصلاح جامعهام سهم دارم. فساد در جامعه یا ناشی از این است که کسانی عهدهدار کاری شدهاند که آگاهی و اطلاع لازم را ندارند یا مطابق آگاهی و علمشان، عمل نمیکنند. یا کاری را که بلد نیستند بر عهده میگیرند یا کاری را که بر عهدهگرفتند چنان که بلدند انجام نمیدهند. همهی فسادها از درون خودِ ماست و هر یک از ما فرعونی در درون داریم که برخی مجال پیدا کردهاند و برخی نه.
استاد مصطفی ملکیان
@molanatarighat
برچسبها: مصطفی ملکیان
تو باید بهتر از این که هستی، باشی!
#ابوسعید_ابوالخیر:
اگر کسی در نیم روز هفتاد نبی مرسل را کشته باشد، در مسجد تف کرد! به او میگویم در مسجد تف نینداز.
چرا که اگر به او بگویم تو جنایتی کردهای که بالاتر از آن جنایتی نیست، حالا در مسجد هم تف انداختی، بینداز، وضع این آدم بدتر میشود….
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
عینالقضات همدانی؛ شخصیت و نظراتش
من زندگیِ عینالقضات را پاکیزهتر از زندگیِ همهی عرفای دیگرمان میدانم….
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
فقه زدگی باعث به دست فراموشی سپردن تیپولوژی روانی انسان ها میشود
ما انسانها با تیپ روانی واحدی به دنیا نمیآییم، انسانها با رنگ چشم و مو و طول قد متفاوت به دنیا میآیند، با خصایص زیستشناسی و جسمانی متفاوت، و همانطور با خصایص روانی متفاوت هم به دنیا میآیند.
خانم «میلا» روانشناس انگلیسی یك تیپولوژی دارد كه آن را در تدین هم پیاده كرده است، انسانها در تقسیم اول قابل تقسیماند به انسانهای بپ تقسیماند به انسانهای كنشگر و كنشپذیر، و از اینرو انسانها چهار تیپاند؛
١- برونگرای كنشگر
٢- برون گرای كنشپذیر
٣- درونگرای كنشگر
۴- درونگرای كنشپذیر.
«میلا» با تحقیقات خود نشان داده كه هر یك از ادیان اعم از اسلام، مسیحیت و ... وقتی بر این چهار تیپ روانی القا میشوند به شرط اینكه این چهار تیپ آن را تمام و كمال بپذیرند و التزام نظری و عملی دقیق به آن داشته باشند، چهار نوع متدین بیرون میآیند.
كسانی كه از بُعد روانشناسی برونگرای كنشگرند، اینها متدینان اهل شور و نشاطند كه میخواهند با استفاده از تدین، وضع عالم و آدم را عوض كنند. معمولاً متدینان انقلابی اینطورند. میگویند دین میتواند دستمایة تحولی شود در سطح اجتماع، اینها معمولاً دست به انقلاب میزنند، میخواهند همه چیز را بههم بریزند و با دینداری درست بكنند. اینها هم برونگرا هستند و هم كنشگرا.
یك دسته برونگراهایی هستند كه كنشگر نیستند، كنشپذیرند. وقتی متدین میشوند زبان حالشان این است: «عبادت به جز خدمت خلق نیست / به تسبیح و سجاده و دلق نیست». اینها تمام تلاششان این است كه خیریه درست كنند. دارالایتام درست كنند. همهاش به دنبال یك كار خیریه هستند. اصلاً نمیخواهند عالم و آدم را عوض كنند، میخواهند شما در این وضعی كه هستید كمتر_درد بكشید. چه بسا آخرش یادش میآید كه نماز نخوانده است ولی هیچ هم مشكل روحی ندارد، فكر میكند این مقدار كه من عمل میكنم كمتر از نماز نیست، اگر بالاتر از نماز نباشد. از این سنخ، تعبیر به نوعدوستان و همسایهپروران میشود.
سنخ سوم كسانی هستند كه درونگرا هستند و كنشگر. كسانی هستند كه وقتی متدین میشوند اهل زهد و ریاضت هستند. دائماً با خودشان مقابله دارند كه من باید كم بخندم، همیشه با خودشان ریاضت میورزند. اینها كسانی هستند كه جنبة زهد ورزی دین در آنها غلبه كرده است.
دستة چهارم كه به لحاظ تیپولوژی، درونگرا هستند و كنشپذیر، اینها معمولاً اهل عرفان و كشف شهود هستند كه دائماً میگویند دیشب خواب دیدم كه فلان. زندگیشان معمولا ً بر مجرای خواب میچرخد.
شما هر چقدر بحثهای جدی بكنید نمیتوانید تیپ اول را وارد تیپ دوم بكنید. باید قبول كنیم. «لا یكلف الله نفسا الا وسعها» كه فقط مال وضو و غسل نیست كه بگویند اگر دستت زخم شده باشد غسل و وضو نداری. خدا از هركسی به اندازه تواناییش میخواهد، خوب بزرگترین توانایی هم توانایی روانی انسان است. كسی كه با تیپهای روانی متفاوت به دنیا آمده اند خداوند از آنها یك گونه انتظار ندارد. این هم یك وسع است و چه وسعی بالاتر از توانایی روانی. چگونه ممكن است كه خداوند به وسع و توانایی مالی و مادی و وسع و توانایی جسمانی من التفات كند، اما از این غفلت بورزد؟ شما بیایید علمایی كه به صداقتشان وقوف دارید را چه در تاریخ و چه در جامعه كنونی ما بررسی كنید، ببینید آیا دینداریشان عین هم است؟ نیست، چون تیپولوژی مختلفی دارند.
حال اگر شما بهدلیل فقهزدگی و شریعتزدگی عملگرا باشید از همه یك نوع عمل انتظار دارید و وقتی یك نوع عمل انتظار دارید، اولاً هركسی كه آنگونه عمل نمیكند، فكر میكنید كه متدین نیست، نمیدانید كه متدین است، اما شیوة دیانتپیشگیاش متفاوت است و ثانیاً اینكه اگر بنا بر این شد كه بر روی یك نحوة عمل خاص متمركز شوید و كاملاً بر آن التفات كنید این كار شما به یك نوع استبداد اجتماعی منجر میشود. انسانها را میخواهید مثل قرص آسپرین كنید كه یك میلیون آن هم با یكدیگر مو نمیزند. هر كه بخواهد تفاوت انسانها را انكار كند، كارش به استبداد كشیده میشود.
مستبد، انسانی است كه یك انگاری را از انسان در نظر گرفته و میخواهد همه را اینطور كند.
استاد مصطفی ملکیان
@molanatarighat
برچسبها: مصطفی ملکیان
عالم انسانی، عالم نیازهای متقابل است؛ من تا وقتی باورم این است که در عالم فکر و فرهنگ به شما نیازمندم ریشه من در آب است، اما از روزی که گمان کردم از افراد و جوامع دیگر بینیاز هستم آغاز پایان من است….
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
ما ساکنان یک کشتی هستیم، با یک سرنوشت…..
از رنج فردی تا اجتماعی
رنج، نقطه آغاز علوم انسانی و اجتماعی است. هرجا که انسان از یک وضعیت روانی و ذهنی گریزان باشد و استمرار آن را نخواهد، آنجا پرسش از رنج شکل میگیرد.
رنج فقط یک تجربه فردی نیست؛ بسیاری از رنجها در بستر اجتماع، نظامهای اقتصادی و مناسبات سیاسی شکل میگیرند. پس آیا بررسی رنج، نوعی کنش سیاسی است؟
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
گشودگی ذهن به چه معناست؟
گشودگی ذهن معنایش این است که نسبت به خودم و آرایی که دارم نه تعصب داشته باشم و نه جزم و جمود؛
ابوعلیسینا میگوید: اگر کسی بدون دلیل سخنی را قبول یا رد کرد، از فطرت انسانی خودش خارج شده است….
شما چهمقدار توانایی پذیرش آراء مختلف را دارید؟
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
چرا خوب بودن دشوار است؟
انسانهای اخلاقی جوری زندگی میکنند که گویی در میدان مین قدم میزنند...
چون میدانند که رفتارها و گفتارهایشان بر سایر انسانها و موجودات اثر دارد در کردارهای خود توجه به دیگران را لحاظ میکنند.
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
معرفی و بررسی کتاب: «چرا خوب بودن دشوار است ؟»
نوشته: #ال_جینی
ترجمه: #سپیده_معتمدی
🕰: ۲۰ دقیقه
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
پاداش فضیلت خود فضیلت است.
پاداش فضیلت ورزی این نیست که در ازای آن چیزی دیگر به ما بدهند. مگر چیزی ارجمندتر از فضیلت ورزی هست که بتواند پاداش آن تلقی شود؟
پاداش فضیلت ورزی همین است که هستی وضعی پیش آورده است که فضیلت میورزم، نه رذیلت.
چه پاداشی از این بالاتر؟
کیفر رذیلت ورز، نیز جز این نیست که رذیلت می ورزیم. مگر بدتر از رذیلت ورزی هم چیزی هست که بتواند کیفر آن باشد؟
آیا ماباید آدم هایی [باشیم] که کار نیکی را که می کنند از سر اجبار می کنند برای اینکه آن را از ترس آتش دوزخ می کنند؟ اگر دین این است من لب به آن نمی زنم. ارزانی خودتان!
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
یک وجه تراژیک زندگی: نرسیدن به هدف و مقصود علیرغم جدیت
مصطفی ملکیان
در عالم هر قدر جدیت بورزید، باز هم هیچ ضمانتی برای رسیدن به مقصود نیست! یعنی نهایت چیزی که در عالم میشود گفت این است که جدیت و سعی شرط لازم برای رسیدن هدف هست، ولی مطلقا شرط کافی نیست. این را هر آدم عاقلی در زندگیاش میبیند که هر چه جدیت میکند هیچ ضمانتی بر این نیست.
انسان تمایل دارد در جایی به سر ببرد که اگر با صداقت و جدیت عمل کرد، حتما به هدف برسد. ولی شما میبینید از قبولی در یک کنکور دانشگاه گرفته تا وصول به درجات معنوی و روحانی، جدیت و صداقت نهایتا شرط لازم است، ولی کافی نیست.
غره مشو که مَرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پیها بریدهاند
نومید هم مباش که رندان جرعهنوش
ناگه به یک پیاله به مقصد رسیدهاند
کسانی عمری جدیت میورزند، به هر راهی یا در راه علم یا هر چیز دیگری تلاش میکنند، ولی به نتیجه نمیرسند! در سوی دیگر اما کسانی هم هستند که بدون تلاش به نظر میآید که به مقصود رسیدهاند. مثلا ببینید «انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا» این یعنی چه؟ درست است که ما آن را به عنوان معجزه تلقی می کنیم، اما این یعنی چه که یک آدمی در گهواره «انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا» باشد و یک آدم هم عمری فعالیت کند، اما هیچ! آب از آب تکان نخورد! یا مثلا شیخ روزبهان بقلی که میگوید من از چهارسالگی کشف و شهود داشتم. گرچه از این موارد استقبال میشود، اما اینها نیز به همان اندازه تراژیک است. اگرچه دومی جالب است، ولی دومی هم به مانند اولی تراژیک است و هیچ فرقی نمیکند.
غرضم این است که انگار جدیت و صداقت، اگر باشد، شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. حتی این مثالها نشان میدهد گاهی شرط لازم هم نیست! جدیت عیسی کجا بود؟ شرط لازم را هم نداشت، نه عیسی، نه روزبهان، نه مولانا. منتها ما آن وقتی که میبینیم کسی علیرغم همه آن تلاشی که میکند ناکام میماند، آن وقت جنبه تراژیک را بیشتر درک میکنیم، اما این طرفش هم به نظر من به همان مقدار تراژیک است. گویی که حساب و کتابی نیست.
کتاب عقل و اندوه طویل
@molanatarighat
******************
شاید البته شاید جواب این باشد:
بقول مولانا :
دوست دارد یار این آشفتگی ...
برچسبها: مصطفی ملکیان
من نه دلنگران سنّتم، نه دلنگران تجدّد، نه دلنگران تمدّن، نه دلنگران فرهنگ و نه دلنگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل.
من دل نگران انسانهای گوشتوخونداری هستم که میآیند، رنج میبرند و میروند.
سعی کنیم که اولاً: انسانها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛
ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند.
و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند میتواند بود بهرهمند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، موسیقی، هنر، ادبیات و همه دستاوردهای بشری دیگر...
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
لزوم سه دعا در زندگی
🔹هميشه بايد از خدا سه چيز خواست:
1️⃣يكي اينكه خدايا چنان مقرر كن كه به هر چيزي كه براي ما تغييرناپذير است، راضي باشيم.
2️⃣ديگر آنكه خدايا چنان مقرر كن كه به نحو مطلوب هر چيزي را كه براي ما تغييرپذير است، تغيير بدهيم .
3️⃣سوم آنكه خدايا، چنان مقرر كن كه تفاوتهاي خود را با ديگران بپذيريم و هضم كنيم.
نگوييم چرا فلاني اينقدر علم دارد و من ندارم. اشكالي ندارد او آنقدر علم داشته باشد و من كمتر. نگوييم چرا فلاني زيباست و من زشتم، بلكه زيبايي او و زشتي خود را هضم كنيم. محبوبيت فلان كس و عدم محبوبيت خودم را هضم كنيم.
🔹اگر ميتوانستيم خود را با ديگران مقايسه نكنيم كه مقايسه نميكرديم، اما ما چنان ساخته شدهايم كه خود را با ديگران مقايسه ميكنيم. حال كه مقايسه ميكنيم، لااقل آن را هضم كنيم. بگوييم، خدايا تو او را آن طور آفريدي و مرا اين طور. من ناراضي نيستم. اين به معناي تكان نخوردن نيست، بلكه همان طور كه در بخش دوم گفتم، بايد از خدا بخواهيم كه هرچه را ميتوانيم تغيير دهيم، آن را به نحو مطلوب تغيير دهيم.
🔹اين سه دعا همه زندگي ما را در بر ميگيرد. ما واقعاً از اينكه كساني مشهورند و ما گمنام، همه چيز خود را از بين ميبريم و براي اينكه به آن شهرت برسيم، همه كار ميكنيم. ما بايد هضم كنيم كه به كساني ويژگيهايي داده شده است كه آن ويژگيها آنها را مشهور ميكند. اگر آن ويژگيها فروختن روحشان است و با فروش روحشان مشهور شدهاند كه ما آن را نميخواهيم، و اگر فروش روحشان هم نيست، بلكه يك خصلتهاي جبلي دارند كه به خاطر آنها مشهور شدهاند، ما بپذيريم كه خدا به آنها آن خصلتها را داده است و به ما نداده است.
🔹در هر موردي همينطور است ثروتي كه يكي به دست ميآورد، اگر از راه فروش روحش آن را به دست آورده باشد كه من نميتوانم كار او را بكنم، و اگر آن را از راه فروش روحش هم به دست نياورده باشد، بلكه آن را بدون فروش روحش به دست آورده باشد، بايد بپذيرم كه خدا اين تفاوتها را در ما ايجاد كرده است.
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
گوهر پیام یک قدیس
خداوند به نیكان و بدان لطف یكسان دارد؛ آنان كه بهره كمتر دارند، خود كمتر خواستهاند. ایمان، محبت به خدا و محبت به همنوع از هم انفكاک نمیپذیرند؛ در نتیجه هركس نسبت به انسانی رنجدیده شفقت بیشائبه نشان دهد، هم عشق به خدا دارد و هم ایمان.
@molanatarighat
#سیمون_وی
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
چرا جامعهٔ ایران از اخلاق دور شده است؟
اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد
چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبهروز عمیقتر میشوند؟ پاسخ این سوال فقط یک عبارت است: «ابهام از آینده و اخلاقی زیستن».
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یك مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند.
در این مركز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند و زندگی میكردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها، ۸۰۰گرم غذا میخورد.
پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیرهبندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به ۱۵۰۰گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵كیلوگرم غذا میخوردند!
دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی كه مركز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف میكردند و نسبت به یكدیگر رابطهای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب به مرور زمان كمرنگ گشت.
آیندهٔ مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعهای كاهش میدهد.
بهطورمثال، در جامعهای كه همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و... كمتر است.
به طور كلی در جامعهای كه نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میكنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
به جای صرف هزینههای بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانیهای خسته کننده و مداحیهای سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایشهای بیاثر بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم مخصوصاً ازدواج و شغل منتقل کنید.
جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده، با خوشبینی به آینده مینگرد و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد. پس، لطفاً مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید.
✍️مصطفی ملکیان
برچسبها: مصطفی ملکیان
☀️
دیدگاه های مختلف،
درمورد اخلاق مبتنی بر چیست؟
اخلاق به تعبیر بودائی مبتنی بر شفقت است،
یا به تعبیر مسیحی مبتنی بر عشق است،
یا به تعبیر اسلامی مبتنی بر احسان است،
یا به تعبیر دیوید هیومیاش مبتنی بر شعور اخلاقی است،
یا به تعبیر جوزف باتلر مبتنی است بر وجدان.
فرق حقوق و اخلاق در این است که حقوق داد است و ستد، اما داد و ستد برابر، حقوق مبتنی بر عدالت است، اما اخلاق مبتنی بر عشق است، مبتنی بر شفقت است، مبتنی بر احسان است، یا به تعبیر من مبتنی بر رایگانبخشی است….
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
تنهایی!
تنها خداست که ما را برای خودمان دوست دارد.
هیچ موجودی مرا برای خودم دوست ندارد و از آن تراژیکتر این است که خودم هم خودم را برای خودم دوست ندارم…!
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
۱۷ دقیقه
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
هرچه از عمر انسان بگذرد باید لذت عمیقتری ببرد.
بعضی از عارفان در غرب، مخصوصاً #مایستر_اكهارت، گفتهاند:
ملاک اخلاقی زیستن همین است كه هرچه از عمر انسان بگذرد باید لذت عمیقتری ببرد.
جمله معروف اكهارت در این باره این است كه:
«فقط پیرمردان و پیرزنان حق دارند برقصند و دستافشانی و پایكوبی كنند»،
چون لذتی كه پیران میبرند اصلاً قابل مقایسه با لذتی كه یك جوان میبرد، ولو اینكه اخلاقی هم زیسته باشد، نیست.
اكهارت، مانند #مولوی و #عینالقضات در فرهنگ ما و بسیاری از عارفان در فرهنگهای دیگر، معتقد است كه اخلاقی زیستن یعنی فراموشی خود و تنها اندیشیدن به دیگران و، به نظر بسیاری از عارفان، به همة موجودات دیگر. انسانها حتی وقتی كه اخلاقی زندگی میكنند خیلی كمتر خود را فراموش میكنند، اما اكهارت میگوید تمام زندگی انسان باید تمرین خود فراموشی باشد.
بیشتر اخلاقهای عرفانی دنیا، چه در عرفانهای شرقی و چه در عرفانهای غربی، مبتنی بر نفی انانیتاند تا حدی كه به صفر برسد كه آن وقت انفجار شادی و آرامش است؛ انسان به قیمت اینكه خود را فراموش نمیكند ناشاد و مضطرب است.
#سقراط میگفت:
فلسفه؛ تمرین مردن است و به معنای عمیقی حق با اوست. اكهارت در اشاره به این سخن میگوید: عرفان تمرین شاد زیستن است.
این قول خیلی جدیای است و در روانشناسی های اخلاق جدید، مثلاً در روانشناسی فراشخصی، كسانی مثل #كن_ویلبر میگویند:
انسان باید بیاموزد كه هرچه بیشتر خود را فراموش كند. ولی این را میتوانم بگویم كه این باغ سبزی كه عارفان نشان میدهند، ولو اینكه نمیفهمیم، چیز جالبی است.
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
️ رزق؛ آنی نیست که درسفره هست، آنی هست که از گلو پایین میرود!
یکی از عرفای مسیحی بیانش لطیفتر از این است؛ این عارف میگوید:
رزق آنی هم نیست که از گلو پایین میرود، آن لذتی است که از گلو پایین رفتن لقمهای میبریم. تو اگر در حال خوردن چلوکباب هستی اما مضطرب و مشوش هم هستی، آن لقمهای که از گلویت پایین میرود، رفته، اما هیچ چیز عایدت نمیشود.
مهم آن لذتی است که عایدت می کند، آن رزقت است.
داستانی در کتاب " اغانی" ابوالفرج اصفهانی است، مینویسد :
هارونالرشید در لباس مبدل با زنش رفته بود بیرون، بعد دید در اطراف حمامی در وضعیتی که بوهای خیلی آزاردهنده و حرارت و آلودگیاش مشخص است، یک پیرمرد و پیرزنی نشستهاند و ظرف نانی گذاشتهاند و نان خشک را در آن خرد کردهاند ،بعد پیرزن نان را از آب در میآورد و میگذارد در دهان پیرمرد و پیرمرد هم لقمه ی نان را میگذارد در دهان پیرزن.
هیچ کدام غذای خودشان را نمیخوردند، بعد هارونالرشید به زبیده گفت:
آیا لذتی از این بالاتر دیده است؟
آن وقت زبیده بیتی شعر گفت که :
من هیچ لذتی بالاتر از این فکر نمیکنم که در هیچ قصری، سلطانی احساس کرده باشد، این رزقش بیشتر از آن است.
یعنی زبیده و هارون هم وقتی با هم غذا میخورند هر کدام هزار غم و غصهی دیگر دارند، این لقمه که از گلویشان پایین می رود آن لذت را نمیبرند که این زن و شوهر از این نان خشک در آب خالی برای این که نرم بشود، می برند.
رزق آدم آن لذتی است که آدم میبرد، ازاین لحاظ است که رزق را در عربی میگویند: متاع، یعنی متعهی شماست و تمتعی که میبرید.
متعه در عربی یعنی آن که عایدتان میشود وگرنه خود آن لقمه باز عاید من نمیشود، من اصلا از حشور[ تجزیه و مراحل هضم] لقمه در معدهام بیخبرم، آن که از هر لقمه عایدم میشود، آن لذت و کیفی است که عایدم میشود.
@molanatarighat
استاد #مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
سه چیز ارزشمند زندگی:
▫️خودشناسی
▫️هستیشناسی و جهانشناسی
▫️اخلاق
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
برای گسترش عقلانیت به نظر میآید که بهترین راه گسترش گفتوگو است. عقل یک مخزن یا گاوصندوق ندارد که بازش کنند و هر وقت لازم داریم به میزان کفایت از آن بیرون بکشیم.
عقلانیت در گفتوگو ظاهر میشود.چون در گفتوگو است که مشخص میشودکه دلیل سخن من قویتر است یا دلیل سخن دیگری.بنابراین برای بسط عقلانیت چارهای جز بسط گفتوگو نیست.
اما برای اینکه گفتوگو به نتیجه برسد باید همهی ما اطراف گفتوگو احساس آزادی بکنیم. بنابراین برای اینکه بساط گفتوگو گسترده شود باید بساط آزادی گسترده شود.
مصطفی ملکیان
@molanatarighat
برچسبها: مصطفی ملکیان
#زندگی_اصیل
آدم تا اصیل زندگی نکند، نمیتواند زندگی خوب و خوشی را داشته باشد؛
ولی اصیل زندگی کردن در بافت اجتماعی کشور ما امری نزدیک به محال است! میگویم نزدیک به محال، چون هستند کسانی که تمام عواقب سوء و تلخاش را میپذیرند.
انسان وقتی اصیل زندگی میکند، بر اساس فهم و تشخیص خودش عمل میکند. اوّلین اثر این شیوۀ زندگی کردن این است که خفیهکاری در آن نیست. بخش زیادی از آسایش و فرسایش در زندگی ما به این دلیل است که خفیهکاریم. فکر نکنید خفیهکاری فقط خفیهکاری سیاسی است. بزرگترین مانعی که در برابر زندگی اصیل ما هست افکار عمومی است، نه رژیم سیاسی حاکم بر جامعه.
شما عقیدهای دارید ولی متفاوت از آن رفتار میکنید.
یک نحوه گفتار دارید و به نحوهای دیگر کردار. احساسات، عواطف و هیجاناتتان با کردارتان هماهنگ نیست.
من کریستالی زندگی کردن، شفاف زندگی کردن را برای سلامت فرد خیلی سودمند میدانم. یعنی وقتی به یک فرد نگاه میکنی انگار به یک بلور نگاه میکنی و همۀ زوایا و جوانب و خفایای آن را میبینی.
ما هزینۀ این را میدهیم که نمیتوانیم این یکپارچگی وجودی یا صداقت را داشته باشیم. راه حل آن هم این است که یا شخص برود و در جامعههای آزاد زندگی بکند یا آنقدر ارادهٔ قوی داشته باشد که تمام هزینههای این نوع زندگی را در جوامع غیرآزاد بپردازد.
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ…..
مرگ؛ برابرکننده همهی انسانها
@molanatarighat
#استادمصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
☀️
“به جای” دیگران نیندیشیدن؛
“در جای” دیگران اندیشیدن
یک روشنفکر مردم را متوجه میکند که در عین اینکه خوداندیش و منطقیاندیش هستند، باید به جای دیگری نیندیشند، اما در جای دیگری بیندیشند و این نکته بسیار مهمی است!
در جامعهای مثل جامعهی ما، کسانی به خود اجازه میدهند به جای دیگران بیندیشند و آنچه را که حاصل اندیشههای خودشان است، با انواع تطمیعها، تهدیدها و خشونتها بر دیگران اعمال کنند.
به جای دیگران اندیشیدن، درست مخالف خوداندیشی است.
نباید به جای دیگران بیندیشیم، حال آنکه باید بتوانیم در جای دیگران بیندیشیم!
به این معنا که اگر از پنجرهی اتاق خود به شهری نگاه میکنم، فکر نکنم فقط همان یک پنجره است که از آن میتوان به شهر نگاه کرد؛ باید پشت پنجرهی سایر آپارتمانها و خانهها بایستم و این قدرت را داشته باشم که پشت پنجرهی دیگران بایستم و شهر را دیگرگونه ببینم.
باید گاه از پشت پنجره خود کنار برویم و از پشت پنجرهی دیگران به شهر نگاه کنیم.
نمیتوانیم فقط با محفوظات خود به جهان هستی نگاه کنیم و فقط و فقط محبوس و منحصر در محفوظات خود شویم.
اگر چنین کنیم جزم پیش میآید.
جزم و جمود ناشی از این است که نمیتوانم پنجرهی خود را لحظهای ترک کنم و از پنجرهی دیگری به جهان نگاه کنم.
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
در رهگذر باد و نگهبان لاله
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
تنهایی و جدایی انسان؛
تفاوت تلقی عرفانی و اگزیستانسیالیستی
عرفا این را احراز کردهاند که انسان در دنیا تنهاست. بله، اگر او را با خدا مقایسه کنیم تنها نیست، بلکه جدامانده است و این حالت دوگانه را تفطن یافته است. بدانید هرچه در این نکته بیشتر تفطن پیدا کنید، در سیر عرفانی موفقتر بودهاید.
یکی از تفاوتهایی که تلقی عرفانی با تلقی اگزیستانسیالیسم قرن جدید (اصالت وجودی جدید) دارد این است که اگزیستانسیالیسم، انسان را تنها میداند. اما تلقی عارفانه میگوید:
بله در مقایسه با انسانهای دیگر تنهاست، اما اگر او را با خدا مقایسه کنید و ربط او را با خدا بسنجید، تنهایی در کار نیست؛ جداماندگی در کار است.
یعنی کسی را دارم اما از او دور افتادهام. این دورافتادگی را باید رفع کرد. حالا اگر چشم باطنبین دنیا را پیدا کنید، احساس میکنید که هرکس نفع خود را در دنیا میجوید؛ پس شما هم به دنبال نفع خودتان بروید.
نکته دوم اینکه بهخاطر دوست و یا دشمن، حق را زیر پا نگذارید.
اگر توجه کنید که هیچکسی به شما نفع نرسانده است و بنابراین، بدهکار کسی نیستید، حق را زیر پا نمیگذارید. چرا بهخاطر همگروهی و همجناحی و همباندی، حق را زیر پا بگذاریم؟
من گمان میکنم که از مردم سودی به من میرسد، بهخاطر خوشایند و بدآیند مردم ربا میخورم، رشوه میگیرم، گرانفروشی میکنم و ....
قرآن میفرماید:
شما وقتی از خدا اعراض میکنید مثل گوشتی هستید که از آسمان فرو افتاده و هر پرندهای با منقارش تکهای از آن را میکند. وقتی این گوشت به زمین میرسد، دیگر در واقع گوشتی نمانده است؛ همه در راه، طعمه منقار پرندهیی شده است.
انسانی که از خدا اعراض میکند دیگران با منقارشان از او میکنند اما او این را نمییابد.
ما با کمفروشی و تهمت و غیبت و ... داریم قسمتهایی از وجود خود را از دست میدهیم.
باطن ِدنیا بودن ِآخرت، یکی همین است که ما بدانیم که تنهاییم.
@molanatarighat
#استاد_ملکیان
رویکرد وجودی(اگزیستانسیالیستی)به #نهجالبلاغه
.
برچسبها: مصطفی ملکیان
نیلوفری در مرداب
آیا در جامعهی ناسالم، میشود سالم زیست؟
در آئین هندو مرسوم است که هنگام ورود به معبد، گل نیلوفر به برمیگیرند:
مفسران بزرگ آیین هندو رمز این آموزه را در این میدانند که گل نیلوفر در مزبله و منجلاب میروید و این زبان حال با خداوند است که تو کسی هستی که از میان منجلاب چنین گل زیبایی میرویانی، مرا نیز در منجلاب دنیا، گُلی زیبا بگردان…
اگر به دین ملتزم باشیم، دین، انسانها را نیلوفری میکند و این وعدهی دین است و وعدهی دین بیش از این نیست و هر که بیش از این بخواهد بر وعهدهی دین بیافزاید، به دین زیان رسانده است، لذا به نظر من به جای علوم دینی باید به دنبال انسان دینی بود.
@molanatarighat
#مصطفی_ملکیان
.
برچسبها: مصطفی ملکیان



