از هم بپاشانم به آسانی! مهم نیست
اینها برای هیچ طوفانی مهم نیست!
آغوش من مخروبه ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر، دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
یک مُرده درد ِ زخم را حس می کند؟ نه!
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
دار و ندارم سوخت در این آتش اما
هرچه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
حالا چه خواهد شد پس از این؟هرچه باشد
این بار دیگر هیچ پایانی مهم نیست
#رویا_باقری
@sher_va_adabparsii
برچسبها: رویا باقری
نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است
همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است
خدا کند که نبینم هوای تو ابریست
ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است
همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست
همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است…
بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش
که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است
نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت
گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است
به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند،
که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است
ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل
شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است
به بغض چشم تو این شعر، اقتدا کرده ست
که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است
قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد
عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است
تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست؛
که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
برچسبها: رویا باقری
از هم بپاشانم به آسانی! مهم نیست
اینها برای هیچ طوفانی مهم نیست!
آغوش من مخروبه ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر، دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
یک مُرده درد ِ زخم را حس می کند؟ نه!
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
دار و ندارم سوخت در این آتش اما
هرچه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
حالا چه خواهد شد پس از این؟هرچه باشد!
این بار دیگر هیچ پایانی مهم نیست ...
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
خالی شدم از زندگی، از هرچه پایان داشت
حسی شبیه آنچه که یک جسم ِ بی جان داشت
می آمد و با هرقدم عطر تو می پیچید
لعنت به شهری که پس از تو باز باران داشت!
با حال آن روزم میان خاطرات تو ،
باران نمی بارید، اگر یک ذره وجدان داشت!
میشد بگیری دست من را قبل از افتادن
اما نشد..تا من بفهمم عشق تاوان داشت
میشد ببندی زخم من را قبل جان دادن
افسوس… من را کشت آن دردی که درمان داشت!
من مرده بودم! مرگ با من زندگی می کرد
من مرده بودم.. مرگ در رگ هام جریان داشت
وقتی که برگشتی به من، در شهر پرکردند:
برگشتن جان پس به جسمی مرده ، امکان داشت
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
تو گفته بودی می روی یک شیر برگردی
یک شیر برگردی اگرچه دیر برگردی
من مانده بودم تا بدانی سرپناهی هست
حتی اگر از رفتنت دلگیر... برگردی
دلشوره ام را دیدی اما قول دادی که
حتی اگر مانع شود تقدیر، برگردی!
برگشتی ، اما دست در دست کسی دیگر!
تو رفته بودی شیر در زنجیر برگردی؟
طوری از اینجا کنده ای که هیچ ممکن نیست
با این دعا و آه دامن گیر... برگردی
باور کنم یا نه به من ربطی نخواهد داشت
شب های سردی که تو با تاخیر برگردی
دیگر به جای من زنی دلشوره می گیرد
وقتی که تو دلگیر باشی … دیر برگردی!
ما «جفت آهو»های خوشبخت زمان بودیم
لعنت به آن روزی که رفتی شیر برگردی!
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
زندان کشیده ترسی از زندان ندارد
از این نترسانم که غم پایان ندارد!
یک گوشه بامن می نشیند سرد و ساکت
تنهایی ام کاری به این و آن ندارد
بیخود برایم دل نسوزان! رد شو از من
زخمی که خوردم ازخودم درمان ندارد
من کلبه ی متروکه ای بودم از آغاز
ویرانی ام ربطی به این طوفان ندارد!
طوری شکسته بندبند باورم که
دیگر به اعجاز کسی ایمان ندارد
یا من غریبی می کنم درکوچه هایش
یاطاقت بغض مرا زنجان ندارد
باور ندارد خسته باشم از پریدن
دیگر عقاب خسته ی او جان ندارد!
...
بعد ازتو دیگر باکسی کاری ندارم
یک خانه ی طوفان زده مهمان ندارد
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
برگشته بودی بشکنی من را، شکستی!
این زخـم ها جـز بانمک درمـان نمیشد
ممـکن نبـــود اصــلا مــرا از نــو بســــازی
تــا ایـن خــرابه کامــلا ویـــران نمیـــشد!
کارشبهطغیان میکشدرودیکهیکسد
راه وصــالــش را به دریــا بسـتــه باشــد
امــا اگـــر دریــا نــخــواهــد رود خـــود را
امــا اگــر رود از دویــدن خســــته باشد
می ترسم و اصلا برای تو مهم نیست
لعنت به این دلــشوره های دختـرانه!
حالا کجــایی بــا تعصب پـس بگیـــری
بغض مرا از دیـگران شانه به شانه؟!
دیگر حواس پرت من پیش خودم نیست
یادم نمــی مانــد تمــام حــرف هـا را
مادر نمی داند که دلتنگ تو هستم
وقتی نشسته می گذارم ظرف ها را
ازخانه بیرون می زنم در کوچه ها هم
دنــبـــال ردپـــای تــو دربـــــرف هــستــــم
گم می شوم دربین عابرهای این شهر
این روزها یک دختــر کم حـرف هستم
هر بــار بــادی آمــد از شــهر تـو گفـتم
شاید همین از بین موهایش گذشته
تــو مـثل دنیــای منــی، هــرچنــد دنـیا
این روزهــا از خــیر رویایش گــذشــته
شاعر شدم تا درخیابان های این شهـر
با ایــن جــنون لعنـتـــی درگیـــر بــاشــــم
آهو همیشه در پی یک تکیه گاه است
تـــرجیـــح دادم درنبـــودت شـیــر باشـم!
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
مانده بودم بدون او تنها، دوستش داشتم، چه می کردم؟
از میان همه فقط او را دوستش داشتم، چه می کردم؟
من در آن چشمهای بی رویا، چشمهای پر از غم تنها
خوانده بودم که می رود اما دوستش داشتم، چه می کردم؟
رفته بود و نرفته بودم تا، شاید از راه رفته برگردد
سرزنش می کنی مرا که چرا دوستش داشتم؟ چه می کردم؟
هیچکس ناجی ام نخواهد شد، غرق چشمان او منم “نیما”
ای به ساحل نشسته آدمها، دوستش داشتم، چه می کردم؟
آرزو کردمش، نداشتمش، کاش یک عمر کم نداشتمش
من به دست خودم شدم رسوا، دوستش داشتم، چه می کردم؟
دوستش داشتم، چه می کردم من برایش اگر نمی مردم؟
تو اگر مثل من ولی او را دوستش داشتی، چه می کردی؟
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💖
به هر مصیبت و جان کندنی که سر میشد،
دوباره گونه اش از دیدن تو تر میشد!
زنی که آتش عشق تو در دلش میسوخت
و با نسیم نگاه تو شعله ور میشد
به دور ریخت شبی قرصهای خوابی را
که رفته رفته بر این درد بی اثر میشد
همیشه مست و پریشان، همیشه آخر خط
همیشه از همه جا راهی سفر میشد...
نشد کنار تو باشد! چه تلخی محضی
نشد، نشد که بماند، ولی اگر می شد...
خودش به فکر پریدن نبود از این بام
همان زنی که برای تو بال و پر میشد
«در»ی به روی غرورش، «در»ی به دلتنگی!
همیشه آخر این قصه «دربه در» میشد!
🍃رویا باقری
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
برچسبها: رویا باقری
تو که چشمان تو با هرکه به جز من بد نیست
تو که در آخر هر جَزر، نگاهت مَد نیست
تو که دلخوش شدهای با عسل خاطرهها
غم تو با غم دلتنگی من یکحد نیست
سایهام طعنه به من میزند و میشنوم
اثر از او که همه درد تو میفهمد نیست!
آن که با عشق به چشمان تو با غصه گریست
این که هرشب به تب سرد تو میخندد نیست!
آن که با هر نفسش مایهی آرام تو بود
این که راه نفست را به تو میبندد نیست
ماهی قرمز احساس دلم در خطر است
دل تو معنی این فاجعه میفهمد نیست؟
نیمهی دیگر من، با من از این حرف بزن
که غم دوری و نادیدن تو ممتد نیست!
گاهگاهی، همهی هستی این قلب اسیر
خبر از این دل پر غصه بگیری بد نیست!
#رویا_باقری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۴۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: رویا باقری



