معرفت حضرت دوست

معرفت حضرت دوست | مرداد ۱۴۰۴

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

عقل در بیان محبوب سرگشته می‌شود

و گفت...

چون بی‌کس بودم و یتیم بودم،
آن کسِ بی‌کسان، معلمِ من شد.

#حضرت_محمد(ص)
#مجالس_سبعه_مولانا
🌞🌞🌞

اگر از من پرسند که:
رسول علیه‌السلام عاشق بود؟

من گویم که عاشق نبود
معشوق و محبوب بود

اما عقل در بیان محبوب سرگشته می‌شود
پس او را عاشق گویم
به معنی معشوق

#شمس_تبریزی



تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 23:40 | نویسنده : یوسف جلالی |

این شكل كه من دارم ای خواجه كه را مانم

🌺🌺
این شكل كه من دارم ای خواجه كه را مانم
یك لحظه پری شكلم یك لحظه پری خوانم

در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم
هم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانم

جز گوش رباب دل از خشم نمالم من
جز چنگ سعادت را از زخمه نرنجانم

چون شكر و چون شیرم با خود زنم و گیرم
طبعم چو جنون آرد زنجیر بجنبانم

ای خواجه چه مرغم من نی كبكم و نی بازم
نی خوبم و نی زشتم نی اینم و نی آنم

نی خواجه بازارم نی بلبل گلزارم
ای خواجه تو نامم نه تا خویش بدان خوانم

نی بنده نی آزادم نی موم نه پولادم
نی دل به كسی دادم نی دلبر ایشانم

گر در شرم و خیرم از خود نه‌ام از غیرم
آن سو كه كشد آن كس ناچار چنان رانم

#مولانای_جان 🕊
@Molana79


برچسب‌ها: مولانا

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 23:25 | نویسنده : یوسف جلالی |

پذیرفتنش "شجاعت " می خواهد!!

"به خاطر خودم می روی…"؟
چه احمقانه …!
مگر آن روزها که از عشق میگفتی، آن روزها که دلدادگی ام را می دیدی و قول های قشنگ میدادی، حواست به عاشقی ام بود؟
مگر از وابسته شدنم ترسیدی؟
یا در دل بردنم احتیاط کردی؟
مگر نگران احساسم بودی؟ …
اصلا آن وقتی که آمدی مگر به خاطر من بود که حالا به خاطر من بروی؟
نه جانم…
هر کسی می آید
هر کسی از عشق می گوید…
و هر کسی زیر قولهایش می زند و می رود …
به خاطر خودش است نه دیگری…
فقط پذیرفتنش "شجاعت " می خواهد!!


~ فرشته رضایی

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: فرشته رضایی

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 23:19 | نویسنده : یوسف جلالی |

با هیجان معقول تر یک رابطه میسازی

اگه بعد تو عاشق نشم چی ؟
👈اشکالی نداره، با هیجان معقول تر یک رابطه میسازی؛ اینطوری میتونی بین عاشقی و رابطه داشتن تفکیک کنی
«آدم سابق نشم چی؟»
👈نباید آدم سابق بشی، باید آدم جدید بهتری بشی✌️، اگر گیر و گوری داری تو رفتارهات، درستش کن
«اگه دیگه هیچ وقت برنگشتی خنده هات یادم نرفت چی»
👈خاطره هاش را مرور نکن و خاطرات تازه خلق کن و اگر هم یادت اومد، لبخند بزن و رد شو

«شد حالم من بدتر از این چی یعنی به فکرم اصلا نیستی؟»
👈مهم اینه خودت فکر خودت باشی، نه؟
——-
@drshiri


برچسب‌ها: دکتر شیری

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 16:39 | نویسنده : یوسف جلالی |

خدایا کارهایم را به تو میسپارم

اللهُم اني وليتك امري فأعوذ بك من سوء حظي وضيق صدري و فراغ صبري واجعلني يارب ممن نظرت اليه فرحمته وسمعت دعائه فاجبته

خدایا کارهایم را به تو میسپارم و از تنگی سینه و تهی شدن صبرم به تو پناه میبرم

@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه


برچسب‌ها: دعا

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 16:36 | نویسنده : یوسف جلالی |

حالا این حرف‌ها را شعر فرض کن

+وسط تمرین کردن درس‌هایی
از هانون یادم افتاد شعری بنویسم.
تمرین که تمام شد شعر از ذهنم گریخته بود.
مثل خواب خوشمزه‌ای که
بعد بیدار شدن به یادش نمی‌آوری.
مضمونش این بود که:
من به خاطرت تن به کارهایِ سخت می‌دهم
حتی اگر نتوانم.
به خاطرت روبیک، سودوکو،
ریاضی و هزار معمای لاینحل را یاد می‌گیرم
نت‌ها را حفظ می‌کنم،
انگشت‌هایِ ضعیفم را
محکم‌تر «رویِ ساز» می‌شکنم

خاطرت بزرگ و عزیز و مهم است
حالا این حرف‌ها را شعر فرض کن.


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عاشقانه

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 16:33 | نویسنده : یوسف جلالی |

فرصت كم است

مبادا هيچ كارى تو را از كار براى آخرت باز دارد ؛ زيرا كه فرصت كم است


📜 امیرالمومنین امام على (ع)

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: امام علی علیه السلام

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 10:41 | نویسنده : یوسف جلالی |

كسی جهنم برود جای تعجب دارد!

✅آیت الله جوادی آملی:
اگر شما يك قدم به حالت عادی به طرف خدا برداشتيد، او هروله ‌كنان به طرف شما می‌آيد با اين فيض كسی جهنم برود جای تعجب دارد!

#عطش

@shahid_ahmadali


برچسب‌ها: آیت الله جوادی آملی

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 5:0 | نویسنده : یوسف جلالی |

غزل   خدای نکرده ، کسی به تو دچار هست

سمتِ شما ! بوی بهار هست ؟

زلال ، یا آینه در غبار هست ؟

سمتِ شما ، خنده می کنند ؟

یا عاشقی در آن تبار هست ؟

احساسِ آن اهالی چگونه است؟

حسی برای عاشقی و قمار هست؟

صبح با شوق پنجره باز می کنی ؟

گل های شمعدانی ، بی شمار هست؟

آن درخت گلابی میوه داده است؟

در سایه اش ، چشمی اشک بار هست ؟

هنوز کوچه ی شما پُر تردد است ؟

خدای نکرده ، کسی به تو دچار هست؟

جانت سلامت ای رفیق همسفرم

آن چشم زیبا ، هنوز خمار هست ؟

گاهی خدا ، گلچین می کند ، از زمین

از برای شکر ، چادر نماز ، کنار هست؟

ما را گناهِ بسیار گرفته اگر ، پیش دوست

الحمدلله که هنوز ذره ای اعتبار هست

" یوسف"


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

رها شدن از تعریف‌هایی که دیگران از ما میکنند

دلنوشته

لحظه‌ای که از نیاز به بودنِ کسی یا چیزی دست بکشیم، تازه شروع می‌کنیم به بودنِ خودمان. آزادی یعنی رها شدن از تعریف‌هایی که دیگران از ما میکنند.
از نیاز به تأیید، نیاز به نقش، نیاز به تصویر.
ما از کودکی یاد گرفتیم که باید “کسی” باشیم: موفق، محبوب، مفید، خاص. اما این “کسی بودن” اغلب چیزی نیست که از درون‌ ما بجوشد؛ بلکه نقابی‌ است که جامعه، خانواده، یا رویاها یا ترس های ما به ما داده اند.
آزادی واقعی زمانی شروع می‌شود که این نقاب‌ها را کنار بگذاریم . نه اینکه از دنیا جدا شویم، بلکه از تعریف‌های تحمیلی جدا شویم.

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: اجتماعی

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:18 | نویسنده : یوسف جلالی |

‌آيا حيات ما به زمانت رسيدنی‌ست؟

محراب لحظه های دعايت چه ديدنی‌ست
‌قرآن بخوان چقدر صدايت شنيدنی‌ست

‌آقا بگو قرار شما با خدا کی است؟
‌آيا حيات ما به زمانت رسيدنی‌ست؟



https://t.me/hayatarefaneh

دلنوشته


جـمعـه هـای زیـادی از نبۅدنـت
می گــذرد،
نمیـدانــم، دقیـقـا چنـد جمـعـه!
امـا، ایـن را خیـلی خوب میـدانـم
که،
از ایـن نبـۅدنها ،آنقدر گذشـته اسـت
که،
خیلی از ما، بـه آن عادت کرده ایم!

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: امام‌ زمان عج الله

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:15 | نویسنده : یوسف جلالی |

دو صفت از صفات خدا در یک آیه به پیامبر_اکرم (ص) نسبت داده شده است.

نکته

خداوند متعال ، پیامبر اکرم ص
را با دو نام خود توصیف کرده
در حالیکه برای هیچ یک از پیامبران، دو نام از نام های خود را در یک جا جمع نکرده است
«بِالمُؤمِنِینَ رَئُوفٌ رَحِیمٌ» (سوره توبه/128)
و درباره خودش نیز فرموده «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ» ( سوره حج/65)؛
بدین ترتیب دو صفت از صفات خدا در یک آیه به پیامبر_اکرم (ص) نسبت داده شده است.


https://t.me/hayatarefaneh

نکته


یکی از وظایف منِ آدم "اهبطوا منها جمیعاً" یعنی هبوط و زمینی‌شدن است. یعنی خدا می‌خواهد بگوید که ای آدم بفهم که روحِ کاملِ عینِ قربِ منِ خدا بر تو حاکم نخواهد بود، بلکه از این به بعد عناصر، تضاد، تخاصم و ... بر تو حاکم خواهند بود. یعنی بدان که باید از عالم وحدت هبوط کنی و به عالم کثرت وارد شوی، و باید بدانی که عالم کثرت برای خودش درد و فراق و ... مخصوص به خودش را دارد.

https://t.me/hayatarefaneh



تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:4 | نویسنده : یوسف جلالی |

تفاوت‌ها ما را خاص می‌کند

کلام تربیتی

به کودکان یاد بدهیم:
یکی موهای فر دارد، یکی موهای صاف.
یکی عینک می‌زند، یکی کلاه می‌گذارد.
یکی صدای بلند دارد، یکی آرام حرف می‌زند.
همه این‌ها طبیعی و زیباست.
به او بگوییم:
«این تفاوت‌ها ما را خاص می‌کند، و تو هم با تمام ویژگی‌هایت، بی‌همتا و ارزشمندی.»

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: کودک

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:2 | نویسنده : یوسف جلالی |

ارادهٔ ما، مظهر ارادهٔ خداست؛

کلام عرفانی

همه هستی و موجودات عاشق خدا هستند اماانسان تنها عاشقی است که می‌تواند خدا را ببیند؛ چون او را در عالم الست با همۀ زیبایی‌هایش دیده‌است. اما این عاشق که نمی‌تواند با چشم خودش زیبایی‌های معشوقش را ببیند! چون مسانختی بین خودش و معشوقش نیست! دیدن آن معشوق امکان‌پذیر نیست، مگر اینکه از دیدۀ خود آن معشوق او را دید.

https://t.me/hayatarefaneh

کلام اخلاقی


- نمی‌توانم؛ نمی‌شود. امکان ندارد موفق شوم.
این‌ها زمزمه‌هایی است که گاه و بیگاه با خودمان می‌کنیم. انگار یادمان می‌رود که ارادهٔ ما، مظهر ارادهٔ خداست؛ پس، هیچ عاملی نمی‌تواند جلوی اراده‌امان را بگیرد.
راه گریزی برای شانه خالی کردن از مسؤولیتمان نداریم.
ما می‌توانیم. توقف و ایستایی در کار نیست.

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: عرفانی

تاريخ : جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ | 4:1 | نویسنده : یوسف جلالی |

«با هم» کلاً کیف دارد

بعضی‌ها خودشان
دلیل دوست داشتنشان می‌شوند،
آنهایی که می‌گویند:
با هم راه برویم
با هم درستش می‌کنیم.
«با هم» کلاً کیف دارد...


~ صابر ابر

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: صابر ابر

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 23:38 | نویسنده : یوسف جلالی |

غزل    گفت :" گذشت آن چه گذشت ، راه جداست

.

من به تنهاییِ این پیله قناعت دارم
هرچه کرم است
که پروانه نباید بشود...!




#مهدی_فرجی
@koye_rendan

**********

هر کسی مِی زده ، میخانه نباید بشود

هر که پیر است ، که فرزانه نباید بشود

سایه ی رهگذری بود اگر ، دل ندهم !؟

من دلم لک زده ، پروانه نباید بشود ؟

گره افتاده از آن صد گره زلف نگار

دل در بند شده ، دیوانه نباید بشود؟

قدرِ دان بهشتِ وجودش نبودیم ، گریخت

حالیا بودنش افسانه نباید بشود؟

آمد و خوش نشست ، جانِ مرا رونق داد

بعد از او ناله ی مستانه نباید بشود؟

قرعه ات رفت به نام من درویش آن روز

یک سلامی ، صمیمانه نباید بشود؟

به نسیمی سپردم، که رساند غزلم

خنده ی شُکر حبیبانه نباید بشود؟

گفت :" گذشت آن چه گذشت ، راه جداست

بعد از این قصه طبیبانه نباید بشود "

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 20:24 | نویسنده : یوسف جلالی |

عشق

🌹🌹
@MolaviPoet

✨ «عشق، آتشی است که دل‌ها را پاک می‌کند و معرفت، آب حیات است که جان را زلال می‌سازد.»

✨ «کسی که در طلب حق باشد، دلش را از خود و دنیا خالی کند، به نور عشق الهی روشن می‌گردد.»

✨ «معرفت بدون عشق، چون چراغی بی‌روشنایی است؛ و عشق بدون معرفت، سرگردان و بی‌پایان.»

✨ «دل عاشق، هم معبد است و هم معشوق؛ هر کجا نظر کند، جمال حق را می‌بیند.»

✨ «هر که دلش را به عشق الهی بسپارد، در هر قدم، معرفت را تجربه خواهد کرد.»


برگرفته از اندیشه جامی


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


برچسب‌ها: جامی

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 20:16 | نویسنده : یوسف جلالی |

من از آنهایم، آنهایی که می‌میرند حین دوست داشتن

-أنا من أولئك،
ممّن يموتون حين يُحبون ...

من از آنهایم،
آنهایی که می‌میرند
حین دوست داشتن!

~ محمود‌ درویش

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: محمود درویش

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 18:31 | نویسنده : یوسف جلالی |

‌دِگَر درماڹِ دردش دیر شد؛ دل

❤️شهریار

‌دِگَر درماڹِ دردش دیر شد؛ دل...


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: شهریار

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 15:39 | نویسنده : یوسف جلالی |

همه‌ى ما دو زندگى داريم :

همه‌ى ما دو زندگى داريم :
دومى وقتى شروع ميشه كه مي‌فهميم يك زندگى بيشتر نداريم و بايد ازش نهايت لذت رو ببريم ...


˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: اجتماعی

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 14:50 | نویسنده : یوسف جلالی |

أصل كه نيست

دلنوشته

زندگی مال ما است،
برای نگاشتن ما ، بر بام زندگی،
بودنمان را با دستانمان،
با گامهای استوارمان ،
و با اراده مان بنگاریم،
امروز مال ما است،
هستی همراه ما هستند،
اگر همانند آب زلال باشیم.

https://t.me/hayatarefanehدلنوشته


زندگي، قبل از هرچيز زندگي است.
گل مي خواهد، محبت مي خواهد،
زيبايي مي خواهد. زندگي،
حتي اگر يكسره جنگيدن هم باشد،
خستگي در كردن مي خواهد.
عطر گل ها را بوييدن مي خواهد.
خشم و عصبانیت هست؟
قبول ، اما، أصل كه نيست،
زايده است، فرع است،
مرض است.
ما بايد به اصلمان برگرديم، که مهر است و محبت و عشق

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: اجتماعی

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 7:55 | نویسنده : یوسف جلالی |

شناسایی نهان انسان

نکته

جهان یك آزمایشگاه بزرگ است وچنین نیست كه هر كس ادّعای ایمان كند رها شود و در جامعه به طور عادّی زندگی كند، بلكه شكست‌ها و پیروزی‌ها، برای شناسایی نهان انسان‌هاست.



https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: عرفانی

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 7:54 | نویسنده : یوسف جلالی |

تفاوت، عیب نیست؛ هویت است.

کلام تربیتی

وقتی کودکی متوجه می‌شود که ظاهر یا توانایی‌اش با دیگران فرق دارد، مهم است که پیش از هر کس دیگری، از خانه‌اش بیاموزد که تفاوت، عیب نیست؛ هویت است.


https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: کودک

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 7:53 | نویسنده : یوسف جلالی |

علت تامه، ارادهٔ خود انسان است.

کلام عرفانی

ما امت پیامبر خاتم(ص) هستیم؛ یعنی آیینۀ جامع حق‌تعالی. پس باید برای هر کار به این آیینه نگاه کنیم و ببینیم او چه روشی را می‌پسندد؛ تا هم اعتقادات و اخلاق و هم جزییات زندگی‌مان طبق سلیقۀ او باشد.
مثلاً اگر عصبانی می‌شویم، ببینیم اگر او جای ما بود، چه می‌کرد؛ به سیرهٔ او در طرز حرف زدن نیز اقتدا کنیم.
در یک کلام: بدانیم این آیینه، همۀ نیازهای ما اعمّ از خیالی، عقلی و عشقی را تأمین می‌کند؛ به شرط آنکه چشممان مدام به آن باشد و نگذاریم گرد و غبار غفلت، جلوی دیدمان را بگیرد.

https://t.me/hayatarefaneh

کلام اخلاقی


تا زمانی که انسان، دارایی‌ها و توان خود را نشناخته و آن‌ها را باور ندارد، راه تأثیرگذاری موانع و علل و اسباب را در امور خویش باز می‌گذارد. درست است که نمی‌توان موانع علت‌ها را نادیده گرفت؛ اما باید دانست که علت تامه، ارادهٔ خود انسان است.

https://t.me/hayatarefaneh


برچسب‌ها: عرفانی

تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 7:52 | نویسنده : یوسف جلالی |

غزل   شاید عبور کند ، بمان !

شاید عبور کند ، بمان !

عشقی ظهور کند ، بمان !

شاید عبور کند نگار

دفنِ غرور کند ، بمان !

گنجی که دارم اوست

قصه مرور کند ، بمان !

لختی بمان ! بخوان غزل

چشمی نمور کند ، بمان !

پنهان ، به آینه بگو ...

آغاز شور کند ، بمان !

دائم به " جان " بخوانیَّش

حس سرور کند ، بمان !

شاید دلش گرفت ، رسید

یک نامه جور کند ، بمان !

شاید سلامِ عاشقش ...

قصدِ حضور کند ، بمان !

ای سنگدل ! دل داده او

در سنگ ، نور کند بمان !

" یوسف "



تاريخ : پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ | 0:26 | نویسنده : یوسف جلالی |

من به درد تو دچارم

بانو ساناز یوسفی،میگه:

من به درد تو دچارم

تو به #درمان كسي ديگر....


برچسب‌ها: عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 22:56 | نویسنده : یوسف جلالی |

از من فقط تو مانده‌ای ...

عمیق‌ترین تعریف دوست داشتن همینه که
افشین صالحی میگه:

مراقبِ من باش!
از من فقط تو مانده‌ای ...



#تـو_مالِ_مَنـی👌❤️


برچسب‌ها: افشین صالحی

تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 22:44 | نویسنده : یوسف جلالی |

خاطرم از همه جمع است،  پریشان توأم

❤️کلیم کاشانی

خاطرم از همه جمع است،
پریشان توأم


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan

••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈•


برچسب‌ها: کلیم کاشانی

تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 22:36 | نویسنده : یوسف جلالی |

شجاعت تصمیم گیری، ترک کردن و تغییر رو داشته باشی.

هنوز اونقدر آدم خوب وجود داره، که نیازی نباشه رفتار زشت کسی رو تحمل کنی. اونقدر احساس وجود داره، که نیازی نباشه تنفر یا بی‌تفاوتیِ کسی رو انتخاب کنی. اونقدر اندیشه‌های مثبت وجود داره، که نیازی نباشه افکار منفی و سیاه کسی رو همراهی کنی؛ فقط باید شجاعت تصمیم گیری، ترک کردن و تغییر رو داشته باشی.

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: اجتماعی

تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 19:16 | نویسنده : یوسف جلالی |

غزل   من قصه ام ، باورم مکن

من قصه ام ، باورم مکن

یک سایه ام ، حاضرم مکن

من قصه ام ، غصه ام مخور

بی مایه ام ، گوهرم مکن

فرض کن خواب دوشینه بود

چون آیه ، دفترم مکن

دل به این مسافر لطفا مبند

این اشتباه را دیگر مکن

این ذره ی ایمانم را مبین

با یک خنده کافرم مکن

دیوانه در حاشیه ، بهترست

مُلای هر منبرم مکن

انگار این قبر بی صاحب است

از این که هستم ، کمترم مکن

بگذر چو دیگران از ما

منشین و سنگرم مکن

عشق اصلاََ ، منتفی است

آینه برابرم مکن

از من خبر مگیر

خاکسترم مکن

دلتگ که می شوی

عشق در سرم مکن

.

.

.

من دل سپُرده ام

پُشتِ دَرم مکن ....

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 12:43 | نویسنده : یوسف جلالی |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.