🍀 روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند ...
شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند :
استاد ، چه شده كه اینگونه اشک میريزيد؟
آيا کسی به شما چیزی گفته ؟
شیخ جعفر در میان گریهها گفت :
آری ...
یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرد ...
همه با نگرانی پرسیدند :
مگر چه گفت؟
شیخ در جواب میگويد :
او به من گفت :
شیخ جعفر، من همانی هستم که همه میگویند،...
آیا تو هم همانی هستی که میگویند ...؟؟؟
و اين سؤال حالم را عجيب دگرگون كرد ...!
بياييد ما نيز این سؤال را از خودمان بپرسیم :
آیا ما ؛...
همانی هستیم که همه می گویند ...؟🍀
برچسبها: عرفانی
تاريخ : جمعه نهم آبان ۱۴۰۴ | 23:24 | نویسنده : یوسف جلالی |



