یک حالتی آمده از او ... عشق گرفت
در آینه اش نموده رو ... عشق گرفت
گفت : عشق باشد و مخلوق نباشد؟ هیهات
از نور چه آید ؟ تو بگو ... عشق گرفت
برچسبها: رباعی یوسف
منم باری ، از اینجا می گذشتم
پی کاری از اینجا می گذشتم
نسیم بوی زلفی ، کار دست داد
بپنداری ! از اینجا می گذشتم؟؟؟؟
******
تمام هستِ من ، آنجاست آنجاست
دلِ سر مستِ من ، آنجاست آنجاست
تمامِ من ! تو باور کن ! همینی
درِ بن بستِ من آنجاست آنجاست
********
مرا اعجاز بایستی و نیست
پَر پرواز بایستی و نیست
ندارم رغبتی ، آواز نسازد
تبِ آواز بایستی و نیست
برچسبها: رباعی یوسف

از پنجره بوی عشق اگر برتابد
از روزنه بوی عشق اگر بشتابد
من منتظرش نشسته ام ، تا برسد
تا عاشقی بر سوته دلی دست یابد
برچسبها: رباعی یوسف
من هم آدمم ، مرا ببین ! دیوانه
گاهی ام کمم ، مرا ببین ! دیوانه
اینم ، که دچارِ سر دیوانگی ام
با زیر و بَمَم ، مرا ببین ! دیوانه
برچسبها: رباعی یوسف
می دانستم بنای رفتن داری
می دانستم هوای رفتن داری
وقتی که برای من غزل کوک نشد
می دانستم نوای رفتن داری
برچسبها: رباعی یوسف
گل گفت : ای بلبل خاموش شده !
چندی ز دل ، گُلت ، فراموش شده
هر چند ، که دستِ تقدیرت نیست
امّا به خیال ، موسم آغوش شده
*********
پروانه به سوختنش به شادی می گفت
بی وصل اگر ، طوافِ یادی می گفت
این بود ، هدف ز خلقتم ، تا سوزم
شکرت خدا ، به فرصتی که دادی ! می گفت
" یوسف "
برچسبها: رباعی یوسف
من دامن دوست گرفته ام تنگ به تنگ
او ناز کنان می زندم سنگ به سنگ
ترسم نخورد سنگ سرم ، خجالتش باز افتد
آخر بکُشد به سنگ و شرم ، جنگ به جنگ
برچسبها: رباعی یوسف
دیوانه ی عاشقانه های من پیدا نیست
مستانه ی دیوانه های من پیدا نیست
یک شهر به حسرت مطلعِ بیتِ غزل اند
پروانه ی افسانه های من پیدا نیست
برچسبها: رباعی یوسف
دائم که هوای تو کنم ، حال خوش است
هر صبح که ابتدای تو کنم حال خوش است
ماندم به چه حیلتی ؟ دلِ مرا بِربودی
جان را که فنای تو کنم ، حال خوش است
برچسبها: رباعی یوسف
دیوانه شدم ، مگر به کامت نشدم ؟
پروانه شدم ، مگر به دامت نشدم ؟
تو خنده زدی ، هزار غزل روییدم
نامیدی استاد ، اسیر و رامت نشدم ؟
برچسبها: رباعی یوسف
من مُرده بُدم ، کسی مرا احیا کرد
من گُم شده ای ، دلی مرا پیدا کرد
از بس به خویشم افتاده نگاه ...
بس زشت بُدم ، جلوه ایُ و زیبا کرد
برچسبها: رباعی یوسف
ما ذره ایم و روی بدانجا داریم
ما قطره ایم و میل به دریا دارم
از بي هنری است ، مات شدیم دنیا را
ما هجده هزار عالمِ پیدا داریم
برچسبها: رباعی یوسف
هوای تو ! هوای تو ! هوایت !
صدای تو ! صدای تو! صدایت !
فقط تو باشی و آن خنده هایت !
بلای تو ! بلای تو ! بلایت !
برچسبها: رباعی یوسف
شبیه چشم تو بیمار بودم
ز بس مشتاق بر دیدار بودم
غزل هایی که دائم پاره می شد
فراوان پشت این دیوار بودم
**********
شبیهِ برف روز ، باریدی رفتی
شبیه ماهِ شب ، تابیدی رفتی
نماندی تا بگویم ماجرا را
میان قصه ها ، خوابیدی رفتی
*********
برچسبها: رباعی یوسف
یلدای مرا به رنگ بکِش خوب من
گیسوی مرا به چنگ بِکش خوب من
دیوانه که از کوچه ی تو دور نشد
با دست مرا به تنگ بکِش خوب من
**********
پروانه مشو ! مرا نگاهی انداز
فرزانه مشو ! مرا به چاهی انداز
من مست ترین این حریم بدان
بیگانه مشو ! مرا پناهی انداز
برچسبها: رباعی یوسف
چله شده و هوای او پیدا شد
چله شده و نوای او بر پا شد
او نیست ولی ، "شاهد" این انجمن است
چله شده و بگو چه قدر زیبا شد
برچسبها: رباعی یوسف
خوب شد که رفتی و منم دلگیرت
واقف شدم از بودن پر شیرینت
حالا که رسیده ام به غربت یارا
یک نامه پر از بوسه فرست بر پیرت
برچسبها: رباعی یوسف
آنان که به جانِ ما هم تیر زنده اند
تقدیر کجا ؟ نه ، به تدبیر زنده اند
باشد بزنند ، نوش جانِ یاران
با خنده ای آنچنان ، تعمیر زده اند
برچسبها: رباعی یوسف
هوسِ شانه ی زلفت به جنونم نَکِشاند؟
کارِ دیوانه ی زلفت به جنونم نَکِشاند؟
حسرتِ بوسه بماند به محشر ، زیبا !
نقشِ فرزانه ی زلفت به جنونم نَکِشاند؟
برچسبها: رباعی یوسف
او خمیر کرد و دمید و عشق داد
او اسیر کرد و خرید و عشق داد
خود که حیران بود ، حیران آفرید
او امیر بوده چه دیده ؟ عشق داد
برچسبها: رباعی یوسف
چندی به خندِ عشق دل بستیم
در دوره ی بعد به بند عشق دل بستیم
غافل که کام نمی دهد ، خوش انصاف
در آینه هم به پندِ عشق دل بستیم
***********
من سایه خیالم ، دلت را بردار
یک آرزوی غیر محالم ، دلت را بردار
کو جرات ما ؟ برای آزادی دل
من سستی اولِ نهالم ، دلت را بردار
برچسبها: رباعی یوسف
امشب به سرم زده که دیوانه شوم
گر ناید در قرار ، به میخانه شوم
امشب به سرم زده ، که آشکار کنم
یا می کُشدم به قَهر ، یا جانانه شوم
برچسبها: رباعی یوسف

این کیست ؟ کشیده سخت در زنجیرم
درد داده و بس ، نمی کند تدبیرم
این کیست ؟ که دردِ او عین شفاست
در فکرِ من است ، به یادِ او درگیرم
برچسبها: رباعی یوسف

با تو از سِرِّ دلم می گویم
هر سرایی تو را می می جویم
من تو را دیده ام در باران
ریشه کردی ! که چُنین می رویم
برچسبها: رباعی یوسف
کاش من پروانه ی شانه ت بُدم
یا کبوتر ، گوشه ی خانه ت بُدم
فرق نمی کرد من کدام باشم فقط
پیش تو باشم ، که دیوانه ت بُدم
برچسبها: رباعی یوسف
شبِ تو با شبِ من فرق دارد
به نجوا ، با لبِ من فرق دارد
خیالت بین ! هوایی کرده ما را
تبِ تو با تب من فرق دارد
برچسبها: رباعی یوسف
باران بزند شبنم باغم برسد
با خنده ی او نم نم باغم برسد
این سایه اگر اوست ، همی می اید
خندید : که از نبودنم ، باغم برسد ؟
************
شرحِ شکنِ زلف تو را نمی دانم چیست ؟
تعبیرِ زنِ زلف تو را نمی دانم چیست ؟
زلفت چو خوابِ من آشفته ی شب
تابیدنِ زلف تو را نمی دانم چیست ؟
برچسبها: رباعی یوسف
انگار بهشتِ من با دست تو شد
حالا بدنم جدا ، که روح مست تو شد
بیچاره کسی که مست شد و جانش نیست
هم نیست شد و نیستی اش هستِ تو شد
برچسبها: رباعی یوسف
مناز آفات عشق، پرهیز دارم
خرابی زان سرِ چنگیز دارم
ببین این سوخته را ، چیزی نمانده
چنان گُل ، سیلی از پاییز دارم
**********
شبی از یک سلامش ، قصّه ، عشق شد
چو خندید از پیامش ، قصه، عشق شد
چه کرد ؟ وقتی سوختم ، باورم شد
نشست ، بعدِ قیامش ، قصه عشق شد
*****************
بخواب دیوانه او خوابیده آرام
تو در میخانه او خوابیده آرام
بخواب خواب خوشش ، شیرین باشد
مسوز پروانه او خوابیده آرام
************
شبیهِ آتشی ، خاکسترم کرد
طبیبی شد ، تب انداخت ، بدترم کرد
مرا نبضی گرفت ، گفت : عاشق هستی
نگاهی که همی عقل از سرم کرد
برچسبها: رباعی یوسف
نفس هایت ! ببین ! بوی غزل داشت ؟
دلت تاب و تبِ روی غزل داشت ؟
پریشان کدام اسمی ؟ به جانت
چون من ، هر دَم ، هیاهوی غزل داشت؟
برچسبها: رباعی یوسف



