♡
شبیه شاخهاے در باد، وقتی مست میرقصی
به آدم بودنت شڪمیڪنم، از بسڪه بینقصی!
من و تو مثل ڪوه و درّه با هم فرقها داریم
همان اندازهڪه من عاشقت هستم تو برعڪسی!
بزن دل را به دریا، عشق با منطق نمیسازد
ڪهتو، هم دانه میخواهی و هم از دام میترسی!
رها ڪن پیلهے خود را، زمین پروانه میخواهد
در این دنیاے ناهنجار تا ڪی در خودت حبسی؟
دو ساعت میشود غرق تماشاے شما هستم
چرا اینقدر زیبایی؟ چرا اینقدر خوش عڪسی؟!
#فرهاد_شریفی
برچسبها: فرهاد شریفی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❤️
دل من پیش تو معنای"بغل"را فهمید
قدر این فاصله ی حداقل را فهمید
با دوتا بوسه شیرین ڪه به لبهای تو زد
مزّه ی واقعیِ شهد و عسل را فهمید
آنقدر زمزمه عشق به گوشم خواندی
حکمت مثنوی و شعر و غزل را فهمید
در پی هر ڪُنشی ، واڪنشی میآید
در جواب عملت، عکس العمل را فهمید
دلم آن روز ڪه در دام نگاهت افتاد
معنی مخمصه، معنای هَچَل را فهمید
بار سنگین نگاهی ڪه پر از بدبینی است
پِچ پِچِ زیر لبِ اهلِ محل را فهمید
هرکسی هرچه دلش خواست بگوید، امّا
دل من پیش تو معنای"بغل"را فهمید...
🍃فرهاد شریفی
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: فرهاد شریفی
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسهی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریورِ بیچاره حلق آویز شد
مهر با بیمهری و نامهربانی میرسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد
بی تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟
بی تو حتّی فکر باران هم خیال انگیز شد
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفّس کرد و عطر آمیز شد
"آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟"
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
فرهاد شریفی
برچسبها: فرهاد شریفی

"آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریورِ بیچاره حلق آویز شد
مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد
بی تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟
بی تو حتّی فکر باران هم خیال انگیز شد
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفّس کرد و عطر آمیز شد
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد...
#فرهاد_شریفی
🌸🍃
برچسبها: فرهاد شریفی
چشمان قشنگ تو مجسّم شدنی نیست
آهنــگ دلم بی تو منظّم شـــدنی نیست
قسمت نشـــد آخــر کـــه تـــو را سیـــر ببینم
حتّی شده در خواب، که آن هم شدنی نیست
در کـــار مـــن افـــتـــاده هــــزاران گـــره کـــور
تنها گره عشق است که محکم شدنی نیست
تـــو مـــاه جــهــانی ، مـــن ِآواره زمیـــنـــم
این فاصله بین من و تو کم شدنی نیست
کمتـــر گله کن از مـــن و دیوانگی مـن
این عاشق دیوانه که آدم شدنی نیست
#فرهاد_شریفی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: فرهاد شریفی
به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
که نشد با غم عشقت به توافق برسم
دل یک شهر به چشمان قشنگ تو خوش است
من در این شهر درندشت چه بی یار و کسم
جرم من عشق تو و حکم دل تو ابد است
همه ی عمر اسیر دل تنگ قفسم
این قفس کاش دوتا پنجره ی آبی داشت
تا لب پنجره از بغض نگیرد نفسم
آه از لحظه ی دلگیر غروب و غم تو
کاش باران بزند بر من و احوال گَسَم
غم و دلتنگی و پاییز و خیابان و غروب
من برای غم ویرانی یک شهر بَسَم
در شب قحطی چشمان تو مهتاب ندید
که به چشم تو حریصم، پر شور و هوسم
“به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد“
به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
#فرهاد_شریفی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: فرهاد شریفی
با آنکه دلسپردهتر از من ندیدهای
بیجا و بیدلیل دل از من بریدهای
دزدیدهاند از لب تو خنده را مگر ؟
با اخم خود کجای جهان را خریدهای ؟!
صدها غزل برای تو گفتند شاعران
باید تو را احاطه کنم در قصیدهای
صیّاد ، بیقرار و گرفتار چشم صید
از دام ما به بام که آخر پریدهای ؟
کنعان کجا و مصر کجا ؟ بیسبب مرا
از قعر چاه تا دل زندان کشیدهای
یا رب ! دلیل خلقت دیوانهها چه بود ؟
ما را برای خندهی خلق آفریدهای ؟!
#فرهاد_شریفی
💫
برچسبها: فرهاد شریفی



