حضرت حافظ رحمت الله علیه فرموده بود :
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست ، و گرنه طبیب هست
***********************
استاد اصفهانی در ترانه گفته بود :
زین گونه ام ، که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم در شکایتِ هجران ، غریب نیست
جانم بگیر و صحبتِ جانانه ام ببخش ! یارا !
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گمگشته ی دیار محبت کجا رود ؟
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
" عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ، ولیکن طبیب نیست "
***************
هر دو راست گفته اند
هر کدام به دسته ای صدق می کند
برچسبها: حافظ
شرح غزل ۸۳ حافظ
گر ز دستِ زلفِ مُشکینت خطایی رفت رفت
ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت
برقِ عشق ار خرمنِ پشمینه پوشی سوخت سوخت
جورِ شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
در طریقت رنجشِ خاطر نباشد، می بیار
هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
عشقبازی را تحمل باید ای دل، پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت
گر دلی از غمزهٔ دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی
گر میانِ همنشینان ناسزایی رفت رفت
عیبِ حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پای آزادی چه بندی؟ گر به جایی رفت رفت
#شرح_غزلیات_حافظ
#دکتر_سمیه_شکری
تلگرام
https://t.me/hafez_shokri
کانال حافظ در castbox
https://castbox.fm/vc/5500246
وب سایت من
www.dr-s-shokri.ir
برچسبها: حافظ
دوام عیش و تنعم نه شیوهی عشق است
اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی
~ حافظ
@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه
برچسبها: حافظ
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستی است سرانجامِ هر کمال که هست
#حافظ
@dr_s_shokri
برچسبها: حافظ
رسید مژده که ایّام ِ غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظرِ یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم ِ حریم ِ حرم نخواهد ماند
چه جای شُکر و شکایت ز نقش ِ نیک و بد است
چو بر صحیفهی هستی رقم نخواهد ماند
سرودِ مجلس ِ جمشید گفتهاند این بود
که جام ِ باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع! وصلِ پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا! دلِ درویش ِ خود به دست آور
که مخزنِ زر و گنجِ دِرم نخواهد ماند
بدین رواقِ زبرجد نوشتهاند به زر
که جز نکوییِ اهلِ کَرم نخواهد ماند
ز مهربانیِ جانان طمع مبُر حافظ
که نقش ِ جور و نشانِ ستم نخواهد ماند
برچسبها: حافظ
چو در رویت بخندد گُل، مشو در دامَش ای بلبل
که بر گُل اعتمادی نیست، گر حُسنِ جهان دارد
حافظ
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: حافظ
#کلام_استاد
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
«حافظ»کلام_عارفان
#کزازی @molanatarighat
برچسبها: حافظ
قریب چهل سال پیش از استاد بدیعالزمان فروزانفر پرسیدم چرا با بصیرت و تبحری کمنظیر که دربارهٔ مشرب و طرز سخن و نکات باریک شعرِ حافظ دارند عنانِ تحقیق و تألیف به سوى لسان الغيب معطوف نمیدارند تا پیادگانی امثال بنده که تهوّر و جسارتی از سر ناپختگی دارند و چیزی درباره حافظ مینویسند ناگزیر نباشند بدایع نظر بدیع الزمان را از خلال سخنان ایشان استنباط یا در مواردی مشخص به نقل افاضات شفاهی اکتفا نمایند. تأملی نمودند و فرمودند:
«عرصهٔ ظاهر و باطن شعر حافظ مزلّه است».
به همین پاسخ کوتاه و قليل و دلیل بسنده کردند و بنده نیز که مقصودشان را در حد فهم و اندیشه خود دریافته بودم تصديع بیشتر روا ندیدم.
اگرچه عرصهٔ غزلسرایی او مزلّه و لغزشگاه است ولی در عظمتش هرگز تردید نکنیم، که هرچه گفته و آنچه سروده طوطیصفت تلقین و درس استاد ازل بوده و بازتاب فغان و غوغای آن ناشناس لاهوتی از اندرون سویدای دلش. به عبارت دیگر میتوان گفت جولان هنر ساحرانهٔ شاعری در عوالم خودآگاهی و ناخودآگاهی و زبّر آگاهی حافظ سرچشمهٔ این همهٔ تنوع و تفنن ذوقی و حکمی و عرفانی و اخلاقی و اجتماعی به شمار میرود.
آن روزگار که تذکرهنویسان و ادیبان او را صرفاً غزلسرایی بزرگ یا شاعری عارف میدانستند سپری شده است. تنها در شاعری اجماع و اتّفاق نظر وجود دارد، ولی مسأله که ماهیّت و روح و مشرب و جهانبینی او در کدام عرصه از مشربهای هنر شاعریِ مطلق و نبوغ ذوق و بیان، عرفان و تصوّف، مشرب ملامتی یا قلندری، حکمت و دیدگاه فلسفی، مشرب ادریه یا لاادریه و بالاخره دیدگاه اجتماعی و اخلاقی به صورت جامع و مانع قابل تعریف است، بنده به نظرم امکانپذیر نمینماید.
به همین علت ناگزیر عنوان «مشرب رندی» را که لااقل خود حافظ بارها تصریح نموده رساترین و فعلاً دقیقترین عنوان برای تعریف مشرب او میدانیم. میتوان گفت عصارهٔ همه مباحثی که در متن کتاب و ضمائم و مقدمههای آن مشروح است تعریف تفصیلی این عنوان را به دست میدهد.
زنده یاد، دکتر منوچهر مرتضوی
مکتب حافظ
@molanatarighat
برچسبها: حافظ
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
«#حافظ»#شجریان
#کلام_عارفان در کانال عارفان
@molanatarighat
برچسبها: حافظ
بهمناسبت زادروز #محمدامین_ریاحی
آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول
بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
گاهی در شعر حافظ به تعبیری میرسیم که با تحول وضع زندگی بهکلی فراموش شده یا معنی آن تغییر کردهاست... مثلاً وقتی سائلی از کسی چیزی طلب میکرد، از گفتنِ «نه» اکراه داشتند، میگفتند: «خیر»، یعنی خدا خیرت دهد، ما چیزی نداریم بدهیم. از بیت حافظ چنین برمیآید که وقتی خواجهای میخواست غلامانی را آزاد کند، فهرستی از نامهای آنان را به نزدش میبردند. او در برابر اسم آنان که میخواست نگه دارد رقم قبول میزد، و آن عده پیران و ازکارافتادگان را که میخواست آزاد کند، مینوشت خیر؛ یعنی خدا خیرشان دهد.
(برگرفته از: #محمدامین_ریاحی، گلگشت در شعر و اندیشۀ #حافظ، تهران: علمی، چاپ دوم، بهار ۱۳۷۴، ص ۱۰۳ و ۱۰۴)
برچسبها: حافظ
شکوهِ تاجِ سلطانی، که بیمِ جان در او دَرج است
کلاهی دلکش است اما ، به تَرکِ سر نمیارزد
حافظ
@molanatarighat
برچسبها: حافظ
📝
شهر پر از آدمایی شده که هربار با دیدنشون به ذهنم میاد که:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی!
برچسبها: حافظ
رَواقِ منظرِ چشمِ من، آشیانهٔ توست
کَرَم نَما و فرود آ که خانه، خانهٔ توست ...
#حافــظ
کسی چه می داند!؟
شاید یلدا
وقت اضافه ی
روزگار است، برای گفتن
دوستت دارم های در دل مانده؛
بهانه ای برای
غروب غم ها و طلوع شادی ها ...
🍉 #یلدا_مبارک
🆔 @Plus_World & @PlusGroup1
برچسبها: حافظ




