معرفت حضرت دوست

مدرنیته و افول تاب‌آوری

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

مدرنیته و افول تاب‌آوری

🔴مدرنیته و افول تاب‌آوری: نقدی بر عاطفه‌گرایی نوین

✍️ مصطفی ملکیان

🔹 برخی از اندیشمندانی که در حوزه تاریخ تفکر فعالیت دارند، به نکته‌ای مهم اشاره کرده‌اند:
بی‌تردید انسان پیشامدرن، در برابر درد و رنج، بسیار بی‌دفاع‌تر از انسان امروزی بود؛ اما هرچه انسان‌ها به‌سوی مدرنیته حرکت کرده‌اند، آستانه تحمل رنج و دردشان نیز کاهش یافته است.

🔹به بیان دیگر، مثلاً سردردی را که پدر من ممکن بود یک روز تمام تحمل کند، من حتی نیم ساعت هم تاب نمی‌آورم.
امروزه گاهی حتی با احساس مقدمات درد، بی‌درنگ به سراغ قرص و مسکن می‌رویم. یعنی دیگر توان یا میل تحمل درد و رنجی حتی کوتاه‌مدت را هم نداریم.

🔹 این وضعیت، نمود روشنی از گرایشی‌ست که من از آن با عنوان "عاطفه‌گرایی" (sentimentalism) یاد می‌کنم؛ البته این تعبیر خاص من نیست و در اخلاق نیز بسیار به کار رفته است.

🔹 عاطفه‌گرایی یعنی توجه افراطی به درد و رنج‌های فوری و ناتوانی در تحمل آن‌ها به امید بهره‌مندی از لذت‌های عمیق‌تر یا متعالی‌تر.

🔹 در گذشته چنین نبود. ممکن است بگویید چون مردمِ آن زمان مسکن نداشتند، ناگزیر درد را تحمل می‌کردند. این درست است، اما فقط بخشی از واقعیت را نشان می‌دهد.

🔹 آنان می‌توانستند درد را تحمل کنند، چرا که (به‌درستی یا نادرستی) باور داشتند که این رنج‌ها نتایج مثبتی در پی دارد.
در زندگی انسان مدرن، دیگر مفاهیمی چون آزمایش الهی وجود ندارد؛ در گذشته، بسیاری از دردها را با این تلقی تحمل می‌کردند که در حال آزمایش شدن‌اند.

🔹مفهوم مکافات نیز دیگر جایگاهی ندارد. در سنت، رنج‌ها گاه مکافات اعمال پیشین تلقی می‌شدند.
همچنین باور داشتند که گاهی خداوند برای اینکه انسان‌ها قدر نعمت‌ها را بدانند، آنان را به رنجی گرفتار می‌کند:

"قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید."



🔹 یکی دیگر از باورهای رایج این بود که گاهی خداوند با رنج دادن به انسان، می‌خواهد توجه او را به سوی خویش جلب کند.

🔹 در مجموع، انسان سنتی برای رنج‌های خود شش یا هفت توجیه معنایی در اختیار داشت؛ اگر یکی کارساز نبود، دیگری او را آرام می‌کرد.
اما انسان مدرن از همه این نظام‌های معنابخش محروم مانده است — و همین کار را برای او دشوارتر کرده است.

🔹 اگر با خودمان صادق باشیم، وقتی خود را با پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان مقایسه می‌کنیم، درمی‌یابیم که نوعی حکمت و درک ژرف‌تر از هستی در آنان بود که ما با همه تحصیلات و کتاب‌خوانی‌هایمان، فاقد آن هستیم.

🔹 مثلاً آنان در برابر داغ فرزند، چنان آرامش و طمأنینه‌ای از خود نشان می‌دادند که ما حتی در برابر سرماخوردگی ساده فرزندمان هم نشان نمی‌دهیم.
آن جزع‌وفزع‌ها و آشفتگی‌های سریع در آنان نبود، زیرا نظامی توجیهی را پذیرفته بودند و با آن زندگی می‌کردند.
به همین دلیل، عاطفه‌گرا نبودند.
@molanatarighat


برچسب‌ها: مصطفی ملکیان

تاريخ : دوشنبه سی ام تیر ۱۴۰۴ | 4:10 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.