معرفت حضرت دوست

معرفت حضرت دوست | عباس معروفی

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

من که جز تو  چیزی نمی‌بینم.

🩶عباس معروفی

چه فرقی می‌کند
کجا باشم
من که جز تو
چیزی نمی‌بینم.


••┈┈┈❥
🩶 ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥
🩶 ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : جمعه چهاردهم آذر ۱۴۰۴ | 21:55 | نویسنده : یوسف جلالی |

کجایی...  

نخواه برای سهم کوچکی
از صدای تو آنقدر دلم
بلرزد ، کجایی...

#عباس_معروفی
@foroogh_farokhzad


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : یکشنبه چهارم آبان ۱۴۰۴ | 13:48 | نویسنده : یوسف جلالی |

من در هر پلکی  یک‌ بار دیدنت را می‌بازم

❤️ عباس معروفی

و من در هر پلکی
یک‌ بار دیدنت را می‌بازم!

••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌• @KalameJan •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : شنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۴ | 17:30 | نویسنده : یوسف جلالی |

نگذار کسی بداند

نگذار کسی بداند ما
چه جوری همدیگر را دوست داریم
نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چه؟
خب؟
این چیزها فقط مال من و توست!


~ عباس معروفی

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙

گاهی میگم : تو هم نمی دونی چه ص

قدر !!!!!!


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : پنجشنبه دهم مهر ۱۴۰۴ | 20:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

‌‌نمی‌دانم آیا مادرش هم

❤️عباس معروفی

‌‌نمی‌دانم آیا مادرش هم
او را به اندازه من دوست داشت؟
آیا کسی می‌توانست بفهمد
که دوست داشتن او چه لذتی دارد،
و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می‌کند؟
آدم پر می‌شود.
جوری که نخواهد
به چیزی دیگر فکر کند.
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد،
و هیچ گاه دچار تردید نشود.
نه ...


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ | 17:2 | نویسنده : یوسف جلالی |

معمار هيجان

از دلتنگيت کجا فرار کنم ؟
معمار هيجان
کجا بروم که صداي آمدنت را بشنوم ؟
کجا بايستم که راه رفتنت را ببينم ؟
کجا بخوابم که صداي نفس‌هات بيايد ؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پيدا شوم ؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوي ؟
کجايي ؟
کجايي که هيچ چيزي قشنگ‌تر از تماشاي تو نيست ؟
کجا بميرم
که با بوسه‌هاي تو چشم باز کنم ؟
نارنجي وحشي
کجايي ؟


عباس معروفی


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 18:58 | نویسنده : یوسف جلالی |

منتظر همان بوسه می‌میرم....

اگر صبح زودتر از من
بیدار شدی مرا ببوس،
اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سینه‌ات،منتظر همان بوسه
می‌میرم....

#عباس_معروفی
🕊


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : پنجشنبه دوم مرداد ۱۴۰۴ | 19:37 | نویسنده : یوسف جلالی |

خنده‌ های تو ... کودکی‌ام را به من می‌بخشد .

♥️ ‌عباس معروفی

خنده‌ های تو ...
کودکی‌ام را به من می‌بخشد .
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دست‌های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر
از نداشتنت می‌ترسم ...!!


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 17:57 | نویسنده : یوسف جلالی |

گفته بودم؟

♥️عباس معروفی

همانقدر که نرگس پیام‌آورِ بهار است،
تو بهارآورِ خیالی ..
گفته بودم؟

••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan

••┈┈┈❥ ♥️
❥┈┈┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : چهارشنبه ششم فروردین ۱۴۰۴ | 11:59 | نویسنده : یوسف جلالی |

میدانى سيم آخر چيست

عزيزدلم، میدانى سيم آخر چيست؟
همه خيال می‌كنند كه سيم آخر ساز است. حتی يك نوازنده بیسواد روی صحنه زد به سيم آخر تارش گفت: اين هم سيم آخر!
اما سيم آخر يعنی وقتی ميرفتند قمار، سكه زرشان را كه می‌باختند، جيبشان را ميگشتند، آخرين سكه سيم را هم به قمار ميزدند.
ميزدند به سيم آخر، به اميد بردن همه هستی، يا به باد دادن آخرين سكه نيستى...


~ عباس معروفی

‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : شنبه دوم فروردین ۱۴۰۴ | 11:41 | نویسنده : یوسف جلالی |

فقط بگو خدا تو را برای من ساخت؟

فقط بگو خدا تو را برای من ساخت؟
یا مرا برای تو ویران کرد؟

- ‌عباس معروفی ‌
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۳ | 10:49 | نویسنده : یوسف جلالی |

اگر بدانی وقتی نیستی ...

 

اگر بدانی وقتی نیستی

چقدر بیهوده ام

تلخم، خرابم و هیچ

اگر بدانی فقط ...

هیچوقت نمی روی

#زیبای‌من

حتی به خواب ...

#عباس‌معروفی
🪐✨🦋
،a


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : جمعه دوازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 20:2 | نویسنده : یوسف جلالی |

مردها همه‌ شان بچه‌ اند

🌹🌹
@MolaviPoet

🌹گاهی احساس می‌ کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می‌ گردد که مردها شوهر زن‌ ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرئت و شهامتش را می‌ کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه مهمی بود و مرد باید برنده می‌ شد. -صفحه۶۳

🌹زن‌ ها را باید روی صفر نگه داشت، یکی بِدهی، دومی را هم می‌خواهند. -صفحه۸۴

🌹سال‌ ها بعد فهمیدم که مردها همه‌ شان بچه‌ اند، اما بعضی‌ ها ادای آدم بزرگ‌ ها را درمی‌ آورند و نمی‌ شود بهشان اعتماد کرد، به خودشان هم دروغ می‌ گویند. صفحه۱۷۴

عمرباخته ها، عاشق عمر دیگران می شوند. - صفحه۱۸۳


✍عباس معروفی

📗سال بلوا


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : جمعه دوازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 13:1 | نویسنده : یوسف جلالی |

از نداشتنت می‌ترسم


خنده‌های تو
کودکی‌ام را به من می‌بخشد
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دست‌های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر
از نداشتنت می‌ترسم...

عباس_معروفی
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : پنجشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 19:27 | نویسنده : یوسف جلالی |

زندگى،خواب هاى گذشته است كه تعبير می شود

خيلى چيزها به اختيار آدم نيست،
زندگى،خواب هاى گذشته است كه
تعبير می شود. زندگى تاب خوردن خيال
در روزهايى است كه هرگز عمرمان
به آن نمی رسد
زندگى، آغاز ماجراست

👤عباس معروفی


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : یکشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۳ | 16:34 | نویسنده : یوسف جلالی |

من کمی بیشتر از عشق   تو را می فهمم...

من کمی بیشتر از عشق

تو را می فهمم...

#عباس_معروفی


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ | 12:39 | نویسنده : یوسف جلالی |

من در یاد هیچکس نیستم


گفت: «مرا یادت هست؟»
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم،
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
و چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند
و من در یاد هیچکس نیستم؟


~ عباس‌ معروفی

❥˙ @Official_Hich ˙❥


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | 13:59 | نویسنده : یوسف جلالی |

‌دنبال زخمی تازه می گشت

دقیقا همونجام که عباس معروفی میگه:
‌دنبال زخمی تازه می گشت
تا درد کهنه اش را از یاد ببرد...

شبتون ماه

.


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ | 21:58 | نویسنده : یوسف جلالی |

شمارش سود و زیان انگشتان کجا؟       رد عاشقی کردنِ تن و جان کجا؟

از ته چاه
تا بازار آدم فروشان
که برادران غیورم تدارک دیدند
ردی به جاست
ای معمای خاموش!
ای حماسه‌ی آغوش!
از شبی که همچون ماه
سر از پیرهن پاره پاره‌ام درآوردی
و من
عزیز سرزمینت شدم
ردی به جاست
ای تلألو نارنج در غفلت ترنج!
ای شب آفتابی!
شمارش سود و زیان انگشتان کجا؟
رد عاشقی کردنِ تن و جان کجا؟


#عباس_معروفی

@Ayeh_hay_sher


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : شنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۳ | 22:35 | نویسنده : یوسف جلالی |

گفتم: تو مسیح ِمنی...

دلم میخواست چیز محکمی به او بگویم که بداند چقدردوستش دارم
گفتم: تو مسیح ِمنی...


#عباس_معروفی💙🦢🍃


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۳ | 17:54 | نویسنده : یوسف جلالی |

نمی دانم تا کی دوستم داری

✍🏼 ‌عباس معروفی

نمی دانم تا کی دوستم داری
هر جا که باشد •••


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan

••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈
┈••


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳ | 12:56 | نویسنده : یوسف جلالی |

قشنگی زندگی یکیش موهای توست

قشنگی زندگی
یکیش موهای توست
گل من ...
نه این که راه بروی باد را پریشان کنی ..
نه ...
در آغوشم بخوابی
که موهات را نفس بکشم ..


#عباس_معروفی


💞🎼


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۳ | 12:40 | نویسنده : یوسف جلالی |

من از دلتنگیِ تو، تمام میشوم...

‏و من
از دلتنگیِ تو، تمام میشوم...

#عباس_معروفی

#تمام

تمامااااااااااااا


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 13:22 | نویسنده : یوسف جلالی |

برو،ولی مرا هم با خودت ببر

- عجيب بهت دلبسته شده ام
+ ولی من فكر ميكنم عاشقت شده ام
- با من زندگی می كنی؟
+ تا هر وقت بخواهی، اگر مرا نخواستی و بهم گفتی برو من چكار كنم؟
- برو،ولی مرا هم با خودت ببر
+ كجا؟
- توی بغلت


~ عباس معروفی

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥
˙


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : پنجشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۳ | 11:15 | نویسنده : یوسف جلالی |

به عشقِ من شک کن

اگر روزی جز شادیِ تو،
چیز دیگری خواستم؛ به عشقِ من شک کن.


~ عباس معروفی

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : سه شنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۳ | 12:7 | نویسنده : یوسف جلالی |

عشق را باید با تمامِ گستردگی‌اش پذیرفت،

.
عشق را باید
با تمامِ گستردگی‌اش پذیرفت،
تنها در جسم نمی‌توان پیدایش کرد،
بلکه در جسم و روح و هوا
در آینه...
در خواب...
در نفس کشیدن‌ها...
انگار به ریه می‌رود...
و آدم مدام احساس می‌کند
که دارد بزرگ می‌شود...!


#عباس_معروفی


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۳ | 13:27 | نویسنده : یوسف جلالی |

عاشق شدن من تقصير توست

هر چيزى را تقصير من بيندازى،
عاشق شدن من تقصير توست !

عباس معروفی
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : شنبه نهم تیر ۱۴۰۳ | 23:29 | نویسنده : یوسف جلالی |

آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید

#کرشمه


حتی یک نفر را نداشتم که با او درد و دل کنم،
کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم،
می‌فهمی؟
می‌دانی عشق یعنی چی؟ خیال نمی‌کنم بفهمی،
هیچ‌کس نمی‌داند من چه حالی دارم،
هیچ‌کس.
دلم از تنهایی می‌پوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می‌شد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید؛
غم‌انگیز نیست؟

- عباس معروفی -


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : یکشنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۳ | 19:0 | نویسنده : یوسف جلالی |

آری می شود با یک نگاه مُرد...

.

فراموش کرده بودم
که می شود عاشق شد
می شود دل ‌بست
و در بیقراری‌ اش سوخت،
می شود مُرد
آری می شود با یک نگاه مُرد...






#عباس_معروفی

@koye_rendan


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 10:48 | نویسنده : یوسف جلالی |

‏گفته بودی بلدی حال مرا خوب کنی..

‏گفته بودی بلدی حال مرا خوب کنی...
حال ما خوبْ خرابست به آن دست نزن...!

#عباس_معروفی
#تلگرام_گیومه
#صبح_بخیر
@giioomeh

واسه رویاهات بجنگ

هیچکس اینکارو برات انجام نمیده.((:


#juliet

@giioomeh


برچسب‌ها: عباس معروفی

تاريخ : جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 11:22 | نویسنده : یوسف جلالی |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.