زن باید بداند که زیباییِ روح اهمّیّتش کمتر از زیباییِ جسم نیست، بلکه از آن بیشتر است.
بدون زیباییِ روح، زیباییِ جسم فقط وسیلهی اطفاء شهوت قرار میگیرد.
من همیشه نسبت به زنهایی که فقط بر زیبایی و آرایش ظاهری خود تکیه میکنند احساس ترحّم دارم زیرا وقتی بهارشان ریخت، وجودِ آنها یکدفعه خُرد میشود، مُضمحل میشود.
بطور کلّی در هرچیز "اصالت" شرط اوّلِ ارزش است؛
اگر کسی اصیل نبود(زن یا مرد فرق نمیکند) خودش نبود، نه ایرانی بود و نه فرنگی، وجودِ او را نمیشود جدّی حساب کرد.
امروز متأسفانه بیشتر از هر وقت دیگر وجود زن مورد استثمارِ سرمایه و صنعت است و این وضع حتّی از جهتی غیر انسانیتر از دورهی کنیزی و بردگی است.
دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
@molanatarighat
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
گرچه دغدغههای مادّی ما را به جانبِ تنگ و ننگ فرا میخوانند، با این حال در درونِ آدمی، خارخاری هست که آرزوی نوعی «فراز» را در دلِ او زنده نگاه میدارد،
این همان آشیانهی سیمرغ است که مرغانِ عطّار به جانبش بال گشودند….
رسیدن یا نرسیدن مهم نیست، همان پوییدن مهم است.
@molanatarighat
دکتر #محمدعلی_اسلامیندوشن
.
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
#حافظ خلاصه کرده سرنوشت جهان را:
جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
«اگر از ایران به دفعات حرف زدهام، برای آن بود که او برای من بیشتر از یک پهنهی خاک معنیدار بود.
گورگاه یک قافله بود که طیّ هزاران سال آمده و آرزوها و امیدها و غم و شادیهای خود را به خاک سپرده و رفته بودند.
گورگاه کامها و ناکامیها. همیشه به نظرم چنین آمده که ایران کشور خاصّی است، با سرنوشتی متفاوت از سرزمینهای دیگر و با عیبها و حسنهای خاصّ خود، زیرا در نقطه ماجراآفرینی از جهان قرار دارد.
کشوری بوده است آباد و پر نعمت و از این رو در معرض تهاجم. بر اثر این احوال بار سنگینی از تاریخ و حوادث بر پشت دارد.»
@molanatarigha
#محمدعلی_اسلامیندوشن
.
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
اینکه حافظ لقب «لِسانُ الْغيب» به خود گرفته، برای آن بوده که به وجدانِ آگاهِ ایرانی نقب زده. هیچکسِ دیگر در زبان فارسی مانند او آسمان و زمین را به هم ندوخته است. شعرهایش فضای بیانتهای آسمان را در برابرِ چشم مینهند، و در عین حال بوی زمین، بوی گل و گیاه، بوی باده و بوی گرمای تنِ آدمی از آنها برمیخیزد. این پیوند جسم و جان است که گفتههای او را تا این پایه دلنشین کرده است.
از سوی دیگر وقتی در اوّلین غزل میگوید:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکبارانِ ساحلها؟
آیا نه آن است که زبانِ حالِ ایرانی را میسراید که در یکی از ناامنترین نقطههای دنیا، ماجراهای شگرفی را از سر گذرانده؟ «لشکر سلم و تور در آن گم شده» و «جرس فریاد میدارد که بربندید محملها؟»
رمز کار حافظ در چیست؟
تنها جوابی که دارم این است که ایران کشور عجایب است. در دورانی فریدون و گودرز و بیژن پروراند، و در دورانی «شمس پرنده» و «حافظ پشمینهپوش»، و هنوز هم از غافلگیر کردن و متحیّر کردن باز نایستاده.
بازتابها.
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
“داد" در شاهنامه، به منزلهی شیشهی عمرِ قومِ ایرانیست، اگر شکست برداشت، زوالِ این قوم فرا رسیده است.
ممکن است ظلم و تباهی بر کشور حاکم گردد _مانند دورهی ضحّاک_ ولی این مهم نیست، از نو کشور کمر راست خواهد کرد؛ سرِ "داد" سلامت باشد که اگر نیمجانی داشت سرانجام همه چیز به حالِ عادی بازخواهد گشت.
"داد" اندیشه و اعتقادیست در دلِ مردمِ ایران که نباید گذاشت فرو میرد.
محمدعلی اسلامی ندوشن
@molanatarighat
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
گناهِ اکنون بینی
چون محمود غزنوی ری را به تصرّف میآورد و مجدالدّوله_ امیر دیلمی_ اسیر او میشود، محمود از او میپرسد:
«آیا کتاب شاهنامه را خواندهای که تاریخ ایران است و طبری که تاریخ مسلمانان؟»
جواب میدهد: «آری»، محمود میگوید:
«پس چرا خود را اسیر آنکه نیرومندتر از توست کردی؟» (ابن اثیر، وقایع سال ۴۳۰).
مقصود شاه غزنوی آن بود که اگر از این کتابها پند گرفته بودی، به این سرنوشت دچار نمیشدی.
کسانی که به دیروز و فردا نیندیشند، مستوجب مجازاتهای سخت میگردند؛ چه، همواره در طاس لغزندهی «اکنون بینی» سرگردان خواهند ماند.
در ایران باستان این اعتقاد بود که چون سران قومی گناه بکنند، همهی مردم کشور کفّارهی آن را خواهند پرداخت، شاید برای آنکه تحمّل حکومت سران خطاکار را کردهاند.
سخنها را بشنویم
محمد علی اسلامی ندوشن
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
☀️
انسانِ متجدّد میکوشد تا قالبِ انسانیِ خود را بشکفاند و از آن پای فراتر بگذارد، و بدبختیِ او از اینجا سرچشمه میگیرد.
او نباید فراموش کند که با وجودِ همهی پیشرفتهایی که در زمینهی علم و فن کرده، در اصلْ همان آدمیزادِ هزاران سال پیش است، نیازمندِ شکفتگیِ روح،
نیازمندِ شفقت،
محتاج آنکه دوست بدارد و دوستش بدارند...
گرچه بر افقهای فضای بیانتها بال گشوده، هنوز گدای یک لبخند است و اسیرِ یک نگاه...
نباید فراموش کند که بُرد همواره در به دست آوردن نیست، در چشم پوشیدن نیز میتواند باشد.
افتخار همواره در فتح نیست، در بخشایش نیز میتواند بود.
@molanatarighat.
#دکترمحمدعلی_اسلامیندوشن
#جام_جهانبین
.
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
@molanatarighat
در چشمانِ "زن ایرانی" اگر دقّت کنید نوعی هجران و حسرت و حرمان و ژرفی دیده میشود که نظیرش در چشم زنِ هیچ قومِ کم تاريختری _یا با تاریخِ متفاوت_ مشهود نیست.
بخصوص، در نزد آن عدّه از زنان که هنوز عيارِ "ایرانیّتِ" دست نخوردهتری دارند، این سایهی حلقویِ تاریخ بهتر نمود میکند.
ایرانوتنهاییش
محمدعلی اسلامی ندوشن
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن
#برگه_شوندان
✔️ چه بودهایم، چه گونهایم، و به کجا میرویم؟
آدمیزاد از تکرار این چند سؤال هرگز خسته نشده است؛ ولی تنها دلخوشیِ او همان طرحِ سؤال بوده است، بیآنکه انتظار پاسخ روشنی داشته باشد.
زندگی همین است که هست، شبیه به شیوا ایزدِ هندوان، که یک پیکر است با هزار دست، یعنی «چندگانگی در یگانگی»؛ هرکسی یکی از دستهای او را در دست میگیرد و این میشود شیوهی زندگیِ او.
حقّ زندگی را ادا کردهایم یا نه؟
حرف در این است. آنچه مهم است، آن است که در آخرِ منزل از خود شرمنده نباشیم، بتوانیم به خود بگوییم: هر چه از دستم برآمد کردم، پیمانهی خود را پُر کردم.
✔️ چون کمّیّتِ عمرِ هرکس همان است که هست، آنچه از دستِ ما بر میآید، آن است که بر کیفیّتِ آن بیافزاییم، بدین معنی که افقِ زندگی را هرچه بیشتر گسترش دهیم؛ به کمکِ زیبایی، هنر، دادههای طبیعت، عشق، کار، و آنچه نخبههای حیات خوانده شدهاند.
گرچه دغدغههای مادّی ما را به جانبِ تنگ و ننگ فرا میخوانند، با این حال در درونِ آدمی، خارخاری هست که آرزوی نوعی «فراز» را در دلِ او زنده نگاه میدارد، این همان آشیانهی سیمرغ است که مرغانِ عطّار به جانِبَش بال گشودند. رسیدن یا نرسیدن مهم نیست، همان پوییدن مهم است.
✔️ این را موهبتی میدانم که در کشوری به دنیا آمدهام که پُر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوقهای غزلِ فارسی هم دلفروز است و هم رنج دهنده.
در همین دورانِ کوتاهی که ما زیستهایم، تاریخ، كلّ ذخیرهی خود را بر سرِ ما خالی کرده است. بودلر شاعر فرانسوی میگفت: «من آنقدر خاطره دارم که گویی هزار سالَم است»،
ما با آن تاریخِ دراز، باید گفت چند هزار سالهایم؟
موهبتِ دیگر، زبان فارسی است؛ پیرِ همیشه جوان، که از بس شیب و فرازِ روزگار دیده، پوششی از حُجب و هاله و کنایه و ایهام بر خود کشیده، مانند توریِ عروس که میتواند او را به صورتِ نگاری دگرگونه به جلوه در آوَرَد.
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
برچسبها: محمد علی اسلامی ندوشن



