یک شب بايزيد بسطامي، در خلوتخانهٔ مكاشفات، كمند شوق را بر كنگره كبريایی او در انداخت و آتش عشق را در نهاد خود برافروخته و زبان را از درِ عجز و درماندگي بگشاد و گفت:
«بارالها، تا كِي در آتش هجران تو سوزم؟ كِي مرا شربت وصال دهي؟»
به سِـرّش ندا آمد كه :
بايزيد، هنوز منیّت تو همراه توست.
اگر خواهی كه به ما رسی، خود را بگذار و درآی ...!
سعدی شیرازی علیه الرحمة
@molanatarighat
برچسبها: سعدی
🔹در انجیل آمده است که ای فرزند آدم! گر توانگری دهمت،
مشتغل شوی به مال از من و گر درویش کنمت، تنگدل نشینی.
پس حلاوت ذکر من کجا دریابی و به عبادت من کی شتابی؟
گه اندر نعمتی مغرور و غافل
گه اندر تنگدستی خسته و ریش
چو در سرّا و ضرّا حالت این است
ندانم کی به حق پردازی از خویش (گلستان سعدی)
برچسبها: سعدی
🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
حکایت 18 _باب سوم گلستان_ در فضیلت قناعت_ مردن در بیابان
هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پایپوشی نداشتم. به جامعِ کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاسِ نعمتِ حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.
مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر
کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است
وآن که را دستگاه و قوَّت نیست
شلغمِ پخته، مرغِ بریان است
📗 گلستان_ صفحه ۱۱۴
✍سعدی (تدوین و تنظیم و مقدمه از اسمعیل شاهرودی (بیدار)_الهیه شمیران اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ شمسی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: سعدی
تو دردی نداری ! که دردت مباد
از آن رحمتت نیست ، بر دردِ من
**************
وای
کاش این بیت سعدی برای من بود
برام کافی بود
رضوان الله تعالی علیه
برچسبها: سعدی
« و گفتهاند که در کشتن بَنْدیان تأمل اولیتر است به حکم آنکه اختیار باقی است توان کشت و توان بخشید اما اگر بیتأمل کشته شود محتمل است که مصلحتی فوت شود که تدارک مثل آن ممتنع باشد.
نیک سهل است زنده بیجان کرد
کشته را باز زنده نتوان کرد
شرطِ عقل است صبر تیرانداز
که چو رفت از کمان نیاید باز » *
سعدی،
گلستان،
باب هشتم.
* آنچه ممکن است در نگاه نخست به نظر خوانندۀ امروزی بیاید، بیپروایی مردمِ قرن هفتم است در کشتن و بخشیدن زندانی، اما شاید جانِ کلام سعدی این باشد که «عدالت» با «سرعت» سازگار نیست.
مثلی فرانسوی است که "La justice est lente" یعنی «عدالت کُند (آهسته) است.» زیرا اگر قرار باشد حقوق بنیادین طرفین در یک دادرسی منصفانه، از جمله حق دفاع، رعایت شود، زمانی لازم است و همین امر است که تحقق عدالت را کند میکند. اطالۀ دادرسی هم، که البته امر ناپسندی است، به معنای رعایت این مهلت معقول و انجام اقدامهای ضروری نیست، بلکه طولانیکردن دادرسی است بدون دلیل و بیهوده و یا به قصد آنکه تحقق عدالت از اساس ناممکن شود.
و آیا سعدی ما هم، در حدِ وسع یک انسان قرن هفتمی، به همین معنا نظر ندارد؟
@molanatarighat
برچسبها: سعدی
🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
حکایت 5_باب سوم گلستان_ قناعت در خوردن
در سیرتِ اردشیرِ بابکان آمده است که حکیمِ عرب را پرسید که:
روزی چه مایه طعام باید خوردن؟
گفت: صد دِرَم سنگ کفایت است.
گفت: این قدر چه قوّت دهد؟
گفت: هٰذَا الْمِقْدارُ یَحْمِلُکَ و مٰازادَ عَلیٰ ذٰلِکَ فَاَنْتَ حامِلُهُ.
یعنی این قدر تو را بر پای همیدارد و هر چه بر این زیادت کنی، تو حمّال آنی.
خوردن برایِ زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهرِ خوردن است
📗 گلستان_ صفحه 105
✍سعدی (تدوین و تنظیم و مقدمه از اسمعیل شاهرودی (بیدار)_الهیه شمیران اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ شمسی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: سعدی
وفادار یعنی جناب سعدی اونجا که میگه :
کس را به خلوتِ دلِ من جز تو راه نیست
این در به روی غیرِ تو پیوسته بسته باد...
˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙
برچسبها: سعدی
هشیار سری بُوَد ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست!
بیتو همه هیچ نیست در ملک وجود
ور هیچ نباشد، چو تو هستی، همه هست
سعدی جانم 💟
برچسبها: سعدی

✨
با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دلِ من مهربان توست
سعدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سعدی
ای یار آشنا علم کاروان کجاست
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست
«سعدی»شجریان @molanatarighat
کلام_عارفان اینجاست
برچسبها: سعدی
چه جرم رفت که با ما سخن نمیگویی؟
چه کردهام که به هجران تو سزاوارم؟
سعدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سعدی

تا مِیل نباشد به وِصال از طرف دوست
سودی نَکند ، حرص و تَمنا که تو داری
📖💝💗💝📖
(((حضرت سعدی اَفصح اَلمُتکلمین رحمه)))
🆔 @Molana79
برچسبها: سعدی
مهمترین جنبهای که سعدی دارد همان جادوی کلام بینظیرش است. در کوتاهگویی، شیرینگویی و روانگویی، همتا ندارد، که خودش گفته است: روانی شعر من «مانند روانی رود دجله» است، به همان راحتی میرود؛ همراه با آن لوندیای که در بیان اوست، یعنی نوعی سبکی بسیار شیرین و رقص کلام. این از عجایب روزگار است که کسی که سی سال تمام در دوران جوانی و در بارورترین دوران عمر در خارج از ایران و خارج از حوزهٔ اصلی زبان فارسی به سر برده، یک چنین تسلطی بر زبان فارسی داشته باشد، و این گذشته از نبوغ شخصی او، باید گفت که پشتوانهاش وسعت قلمرو زبان فارسی است که در همهٔ مناطق مورد سفر سعدی، دومین زبان رایج محل بوده است. آنقدر فارسیدان زیاد بوده که او تماسش هیچ وقت با زبان مادری قطع نمیشده، در فلسطین، شامات و بخشهایی از هندوستان و هر جا که وی پا مینهاده، همزبان مییافته.
اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۸۱)، «چهار سخنگوی وجدان ایران (فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ)»، چاپ دوم، تهران: قطره، ص ۱۴۰
برچسبها: سعدی
هرگز وجود
حاضر غایب شنیدهای؟؟
من در میان جمع
و دلم جای دیگر است.
✍🏿 #سعدی
♥️🇹🇷
این مرا باور است ....
برچسبها: سعدی
🌹🌹
@MolaviPoet
حکایت 22_ باب دوم گلستان_ در اخلاق درویشان_ عبادت و پرخوری
عابدی را حکایت کنند که شبی ده مَن طعام بخوردی و تا سحر خَتْمی در نماز بکردی.
صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، بسیار از این فاضلتر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نورِ معرفت بینی
تهی از حکمتی به علّتِ آن
که پُری از طعام تا بینی
📗 گلستان_ صفحه ۸۲
✍سعدی (تدوین و تنظیم و مقدمه از اسمعیل شاهرودی (بیدار)_الهیه شمیران اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ شمسی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: سعدی
هزار جهد بکردم
که سر عشق بپوشم
نبود برسرآتش
میسرم که نجوشم
بهوش بودم از اول
که دل بکس نسپارم
شمایل تو بدیدم،
نه صبر ماند ونه هوشم
حکایتی ز دهانت
به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم
حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی
و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که
دیده از تو بپوشم
✍🏿 #سعدی
🎧 #محمدرضاشجریان
❤️
برچسبها: سعدی
از ازل تا ابد کسی میتونه مگه اینجوری در وصف عشق لب به سخن باز کنه ؟
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکشد به زورم وان میکشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
دربند خوبرویان خوشتر که رستگاری
زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
~ سعدی
❥˙ @Official_Hich ˙❥
برچسبها: سعدی
جوانمردای آتش دو است: آتش معیشت و آتش معصیت. آتش معیشت را آب آسمان کُشَد و آتش معصیت را آب دیدگان کُشد. و نیز آتش معصیت را به دو چیز توان کُشت به خاک و آب، به خاک پیشانی و به آب پشیمانی، خاک پیشانی در سجود و آب پشمانی گریه از ترس خداوند ودود.
«سعدی»مجالس پنجگانه
@molanatarighat
کلام_عارفان در کانال عارفان
برچسبها: سعدی
مگر دیده باشی که در باغ و راغ
بتابد به شب کِرمَکی چون چراغ
یکی گفتش ای کرمکِ شب فروز
چه بودت که بیرون نیایی به روز؟
ببین کآتشی کرمکِ خاک زاد
جواب از سرِ روشنایی چه داد
که من روز و شب جز به صحرا نیَم
ولی پیشِ خورشید پیدا نیَم
بوستان سعدی: تصحیح و توضیح استاد غلامحسین یوسفی، ص ۱۱۰
برچسبها: سعدی
🌹🌹
@MolaviPoet
حکایت یازدهم _ باب دوم گلستان، در اخلاق درویشان
معذوری درویشی
در جامع بَعْلَبَکَّ وقتی کلمهای همیگفتم به طریقِ وعظ با جماعتی افسرده، دل مرده، ره از عالمِ صورت به عالمِ معنی نبرده.
دیدم که نفسم در نمیگیرد و آتشم در هیزمِ تر اثر نمیکند.
دریغ آمدم تربیتِ سُتوران و آینهداری در محلّتِ کوران. ولیکن دَرِ معنی باز بود و سلسلهٔ سخن دراز.
در معانیِ این آیت که: «و نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ». سخن به جایی رسانیده که گفتم:
دوست نزدیکتر از من به من است
وینت مشکل که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت؟: که او
در کنارِ من و من مهجورم
من از شرابِ این سخن مست و فُضالهٔ قَدَح در دست، که روندهای بر کنارِ مجلس گذر کرد و دورِ آخر در او اثر کرد و نعرهای زد که دیگران به موافقتِ او در خروش آمدند و خامانِ مجلس به جوش.
گفتم: ای سُبْحانَ اللهِ! دورانِ باخبر در حضور و نزدیکانِ بیبَصَر دور!
فهمِ سخن چون نکند مُستمِع
قوّتِ طبع از متکلّم مجوی
فُسْحَتِ میدانِ ارادت بیار
تا بزند مردِ سخنگوی، گوی
📗 گلستان_ صفحه ۷۴ و ۷۵
✍سعدی (تدوین و تنظیم و مقدمه از اسمعیل شاهرودی (بیدار)_الهیه شمیران اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ شمسی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: سعدی



