من از اهالی ای کاشهای بیثمرم
اگر تو خستهای از من، من از تو خستهترم
سراغ از من تنها نمیگرفت کسی
غم تو آمد و هر شب گذاشت سر به سرم
تو خانه بودی من جاده، این عدالت نیست
تو از چه میگذری و من از چه میگذرم؟
نگو که میگذرد، نه تو ساده میگذری
گذشتم از تو ولیکن شکسته شد کمرم
گذشتم از تو و از هر چه داشتم رفتم
وطن نمانده برایم، مدام در سفرم
تمام شد غزلم، ای غمِ همیشه ببخش
اگر به گوشهی شالت گرفته است پرم…
#سیدتقی_سیدی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: سید تقی سیدی
مرا ببوس که چشم از کتاب بردارم
مرا ببند که دست از شراب بردارم
کجاست آنکه کنارش شبی خودم باشم
کجاست آنکه کنارش نقاب بردارم
به توبه کردن من هیچ اعتباری نیست
که دست از تو مگر توی خواب بردارم
تو مثل چشمهی زاینده در دل کوهی
چگونه از دل سنگ تو آب بردارم
چگونه چشم بدوزم به آفتاب تنت
چگونه چشم از آن آفتاب بردارم
چگونه پیش تو باشم تو را هدر نکنم
چگونه بوسهی سفت از حباب بردارم
پریده ی نشئِگی ام، جام بعد را باید
که از میانهی مشتی خراب بردارم
حساب دفتر میخانه شرح عشق من است
حساب کن، نکند بی حساب بردارم…
#سید_تقی_سیدی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: سید تقی سیدی
مرا ببوس که چشم از کتاب بردارم
مرا ببند که دست از شراب بردارم
کجاست آنکه کنارش شبی خودم باشم
کجاست آنکه کنارش نقاب بردارم
به توبه کردن من هیچ اعتباری نیست
که دست از تو مگر توی خواب بردارم
تو مثل چشمهی زاینده در دل کوهی
چگونه از دل سنگ تو آب بردارم
چگونه چشم بدوزم به آفتاب تنت
چگونه چشم از آن آفتاب بردارم
چگونه پیش تو باشم تو را هدر نکنم
چگونه بوسهی سفت از حباب بردارم
پریده ی نشئِگی ام، جام بعد را باید
که از میانهی مشتی خراب بردارم
حساب دفتر میخانه شرح عشق من است
حساب کن، نکند بی حساب بردارم…
#سید_تقی_سیدی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: سید تقی سیدی
تمامم کرد بیآنکه بخواهد ذرهای من را...
- سیدتقی سیدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سید تقی سیدی
با رقيب آمد و اين غمكده را در زد و رفت
در نَزَد، آتش غيرت به دلم در زد و رفت
محتشم كاشانى
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
حرف ناگفته زیاد است ولی محرم نیست
- سیدتقی سیدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سید تقی سیدی
می نویسم که در این سالِ پُر از قحطی عشق
گرچه کمیاب ولی عشقِ فراوان منی
اشعار کوتاه 🌱
@textimix♡
رفتم که باز گردم، از یاد رفته بودم…!
#سیدتقی_سیدی
کاش مرا عاشقانهتر ترک میکردی، همین...
#حمید_سلیمی
برچسبها: سید تقی سیدی
به هر کس میرسم
نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف؛
یک طفل دبستانی !!!
چه رازی عشق دارد با خودش
تا حرف قلبت را
نمیگویی ، پشیمانی
و میگویی و پریشانی؟!
#سید_تقی_سیدی
برچسبها: سید تقی سیدی
.
همان طورى كه مغروران چگونه دل سپردن را
نمىفهمند ماهىها درون آب مردن را
تو مىترسانى ام از درد عشق اما نميدانى
كه من آموختم از كثرت غمها شمردن را
ميان اين همه اشعار غمگين بر سر آنم
بياموزم به انسانها اصول غصه خوردن را
بگیر از من تمام آنچه دارم را که چیزی نیست
خدا از من نگیرد فرصت از یاد بردن را
تو هرگز لذت محتاج بودن را نمیفهمی
همان طوری که مغروران چگونه دل سپردن را…
سید تقی سیدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سید تقی سیدی
یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش
یا علت یک عمر پریشانى من باش
با فاصلهاى امن که آسیب نبینى
بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش
- سید تقی سیدی
اشعارکوتاه🌱
@textimix♡
برچسبها: سید تقی سیدی
.
تا در دل هم باشيم
تاوان بدى داديم
او گيره ى مويش را
من ايل و تبارم را..
#سيد_تقى_سيدى
@koye_rendan
برچسبها: سید تقی سیدی
به دور از غم میان جمعیو خوشحالو خندانی
تو از یک آدم بیهمدم تنها چه میدانی ؟
اگر چه تلخ میگویی و دورم میکنی، اما
به چشمانت نمیآید که قلبی را برنجانی
به هرکس میرسم نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی ..
چه رازی عشق دارد با خودش تا حرف قلبت را
نمیگویی پشیمانیو میگویی پریشانی ؟
کسی که عزم رفتن کرده با منت نمیماند
نمیگویم بمانی چون که میدانم نمیمانی
خیال خام من این بود پنهانت کنم، اما
نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی ؟
#سیدتقی_سیدی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: سید تقی سیدی
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بىاسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
- سید تقی سیدی | شـــعر
برچسبها: سید تقی سیدی
هم ساده دلم را برد، هم دار و ندارم را
خندید و گرفت از من، آرام و قرارم را
یك دكمه رها كرد و اندوه زمستان رفت
در یك شب پاییزے، آورد بهارم را
میخواستم آن گل را، پرپر نكنم خود خواست
من چشم بر او بستم، او راه فرارم را
میمردم و میخندید ، میدید و نمیدیدم
چشمان خمارش را، چشمان خمارم را
تا در دل هم باشیم، تاوان بدى دادیم
او گیرهے مویش را، من ایل و تبارم را
#سید_تقی_سیدے
برچسبها: سید تقی سیدی
من روزگار غربتم را دوست دارم
اين حس و حال و حالتم را دوست دارم
يك عكس كوچك توى جيبِ كيفِ پولم
تنها ترين هم صحبتم را دوست دارم
بر عكس آدمهاى دل بستہ بہ دنيا
هر تيك و تاكِ ساعتم را دوست دارم
امشب دوبارہ خاطرت مهمان من بود
مهمانى بى دعوتم را دوست دارم
هر چند باعث مىشود هر شب ببارم
اما دل كمطاقتم را دوست دارم
عادت شدہ اين گريههاى بى تو ، هرچند
مى خندى امّا عادتم را دوست دارم
#سیدتقے سیدی
.
برچسبها: سید تقی سیدی
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
#سید_تقی_سیدی
🍂
برچسبها: سید تقی سیدی
ز یاد بردنت ای آشنای من ، سخت است
ببخش مثل تو بودن برای من سخت است
مرا رها کن از این شهر غرق دود برو
نفس کشیدن تو در هوای من سخت است
بدون اینکه بخواهم دلیل درد تو ام
خدا کند که نباشی بجای من ، سخت است
برای انکه مرا هیچوقت دوست نداشت
چقدر شعر سرودن خدای من سخت است
برای تو که خدایی ، خدای من تو بگو
که استجاب کدامین دعای من سخت است . . ؟
#سیدتقی_سیدی
برچسبها: سید تقی سیدی
هم، حال بدی یکسره دارم، تو نداری
هم، بغض در این حنجره دارم تو نداری
من بافته ام از غم و دردی متراکم
در هر گرهی صد گره دارم تو نداری
تکرارم و بیزارم از این کارم و بسیار
هی دایره در دایره دارم تو نداری
من بى خبرم از تو و تو بى خبر از من
سخت است كه من دلهره دارم تو ندارى
از پنجره ى رو به خيابان اتاقت
آنقدر كه من خاطره دارم تو ندارى
#سیدتقی_سیدی
🍎
برچسبها: سید تقی سیدی
به چشمت مومنم اما از ايمانم پشيمانم___
از ايماني که ميگيرد گريبانم پشيمانم___
. اسير عشق بودم آرزويم بود آزادى__
و حالا که رها از بند زندانم پشيمانم__
برايت سوختم کمتر شدم هر روز از قبلم__
از اينکه مثل شمعى رو به پايانم پشيمانم__
نگاهم کن چه مى بينى در اين آيينه عبرت ؟ ___
نه پيروزم ، نه مغرورم ، نه خندانم ، پشيمانم___
صبورى کردم و گفتم که روزى باز مى آيى___
به زودى مى رسد آن روز و مى دانم پشيمانم___
چه کارى بد تر از تکرار اقرار پشيمانى __
پشيمانم پشيمانم پشيمانم پشيمانم____
سيد_تقي_مير_سیدی
برچسبها: سید تقی سیدی
به چشمت مومنم اما از ایمانم پشیمانم
از ایمانی که میگیرد گریبانم پشیمانم
- سید تقی سیدی | شـــعر
برچسبها: سید تقی سیدی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❤
هـمهی قـافـیـه هـا، تـابـع زلفــش بـودنـد
چادرش را که به سر کرد، غزل ریخت به هم!
🍃حمیدرضا برقعی
💢با شعر زندگی کنیم💢
👇👇👇👇
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❤
غزل هايى كه بر رويت اثر گفتى ندارد را
بـرای ماه می خواندم نظر مى كرد پایین را
🍃کاظم بهمنی
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❤
برای من که پُرم از فراق، قصه نگو
اگر کتاب تو باشی، کتابخانه منم!
🍃سیدتقی سیدی
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
برچسبها: سید تقی سیدی
حسین منزوی
کلام می شدم ای کاش،
در تکلمِ تـــــــــــو ...
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
• @KalameJan •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
چقدر زیبا بود؛
موقعی که محمود درویش نوشت:
تو و ماه به هم شباهت دارید ،
جفتتون زیبایید، نورانی هستید،
و دور از من....
*******
سید تقی سیدی
دل تنگم و دلتنگ نبودى
كه بدانى چه كشيدم
عاشق نشدى ، لنگ نبودى
كه بدانى چه كشيدم....
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
• @KalameJan •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
.
برچسبها: سید تقی سیدی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💖
میان کوچه ها رفتی، به هر بیگانه شک كردم
نشستم تا که برگردی و بی صبرانه شک کردم
درون باغ وقتی که به آن پروانه خندیدی
نمی دانم چه شد حتی به ان پروانه شک کردم
تو درآغوش من بودی،صدایی ناگهان آمد
به رخت آويز و دیوار و چراغ خانه شک کردم
هم اینکه روبروی آینه رفتی و برگشتی
به سنجاق و تل و موگیر و عطر و شانه شک کردم
تو هرجایی که خندیدی به هرکس یا که هر چیزی
من ديوانه شك كردم، من دیوانه شک کردم
🍃سیدتقی سیدی
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
برچسبها: سید تقی سیدی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💖
چه بايد كرد با چشمت كه در تكرار اين لذت
جدايى مى شود افسوس و ماندن مى شود عادت
بيا عهدى كنيم امروز ، روز اول ديدار
اگر رفتيم بى برگشت ، اگر مانديم بى منت!
تو بايد سهم من باشى اگر معيار دل باشد
ولى دق داد تا دادت به من تقدير بى دقت
جوانى رفت و در آغوش تو من تازه فهميدم
چه مى گويند وقتى مى كنند از زندگى صحبت
خودت شايد نميدانى چه كردى با دلم اما
دل یک آدم سر سخت را بردى، خدا قوت!
🍃سیدتقی سیدی
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
برچسبها: سید تقی سیدی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💖
هم ساده دلم را برد، هم دار و ندارم را
خنديد و گرفت از من آرام و قرارم را
يك دكمه رها كرد و اندوه زمستان رفت
در يك شب پاييزى آورد بهارم را
مى خواستم آن گل را پرپر نكنم خود خواست
من چشم بر او بستم ، او راه فرارم را
ميمردم و ميخنديد ، ميديد و نميديدم
چشمان خمارش را ، چشمان خمارم را
تا در دل هم باشيم تاوان بدى داديم
او گيره ى مويش را من ايل و تبارم را
🍃سيد تقى سيدى
🌳@bagesher🌴
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
برچسبها: سید تقی سیدی
یکی رد شد شبیه او ، پر از ابهام و تردیدم
همین که دیدمش جا خوردم و ناگاه ترسیدم
به یک لحظه تمام خاطرات کهنه ام طی شد
زمین دور سرم گشت و منم آرام چرخیدم
همان چادر ، همان هیبت ، همان چشمان پر شورش
تمام ارتفاعش را به چشمم در نوردیدم
همین که یادم آمد خنده های بی مثالش را
نمیدانم چه شد بی اختیار از خویش خندیدم
دوباره حال نابی را درون سینه حس کردم
دوباره شعله ور گشته تنور سرد امیدم
ته کوچه به چپ پیچید و یک لحظه نگاهم کرد
مسیرم را عوض کردم درون کوچه پیچیدم
قدم را تند تر کردم رسیدم در کنار او خودم یادم نمی آید سوالی را که پرسیدم
حواسش پرت بود انگار چادر از سرش افتاد
خدایا کور میگشتم ولی او را نمیدیدم
جهان تاریک شد یک لحظه دیدم رقص چادر را
چو عطرش با نسیم آمد منم در باد رقصیدم
همیشه در خیالاتم دلم مغرور و محکم بود
دو تار از موی او دیدم شبیه بید لرزیدم
عذابی میکشم وقتی به یادش باز می افتم
به او گفتم ببخشید و ولی خود را نبخشیدم
پشیمانی ندارد سود وقتی عاشقش باشی
نباید عاشقش میگشتم اما دیر فهمیدم
#سید_تقی_سیدی✍🏻
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️به ما بپیوندید در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: سید تقی سیدی



