🌹🌹
@MolaviPoet
«هنر برای ما نه تفنن، که نجات است؛ چیزی که رنج را تابآوردنی و زندگی را شایستهٔ دوست داشتن میکند.»
📗 حکمت شادان
✍ فریدریش نیچه _ ترجمه مهرداد پارسا
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: نیچه
🌹🌹
@MolaviPoet
«با زندگی چنان رفتار کن که اگر همین لحظهها هزار بار بازگردند، باز بگویی: آری، همین را میخواهم.»
📗 حکمت شادان
✍ نیچه_ ترجمه مهرداد پارسا
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: نیچه
▪️انسانیت غذا دادن به گدا نیست ...
وقتیکه اندازه آن گدا، گرسنه باشی
و غذایت را به او بدهی، انسانی...
👤فردریش نیچه
برچسبها: نیچه
▪️انسانیت غذا دادن به گدا نیست ...
وقتیکه اندازه آن گدا، گرسنه باشی
و غذایت را به او بدهی، انسانی...
👤فردریش نیچه
برچسبها: نیچه
🔊فایل صوتی
🔷خیالهای سودمند
" اگر کسی در زندگی
چرایی زندگی را پیدا کند
کیفیت مواجهاش با چگونگیها
افزایش پیدا میکند. "
نیچه
👤
برچسبها: نیچه
☀️
به راستی، انسان رودی است آلوده؛
دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا شد و ناپاکی نپذیرفت.
هان!
به شما اَبَر انسان را می آموزانم؛ اوست این دریا. در اوست که خواری بزرگتان فرو تواند نشست!
@molanatarighat
#نیچه
چنین گفت زرتشت
.
برچسبها: نیچه
☀️
امروزه همه میدانند که تحمل انتقاد نشانهٔ بارز فرهنگ است؛
حتی بعضیها میدانند که مردان برجسته خواهان و تحریک کنندهٔ این انتقاد هستند زیرا این انتقاد به آنها نشان میدهد که بیعدالتی آنها در کجاست و اگر این نشانه وجود نداشته باشد آنها از بیعدالتی خود مطلع نمیشوند.
اما «توان انتقاد کردن و حفظ وجدان صادق» در مخالفت با آنچه «همیشگی»،«سنتی» و «مقدس» است، هنری والاتر از تحمل و تحریک انتقاد است و این هنر در فرهنگ ما حقیقتاً بزرگ، نو و شگفت آور است.
این هنر گامی نهایی در آزاداندیشی است، اما این موضوع را چه کسی میداند؟
@molanatarighat
#فریدریش_نیچه
#حکمت_شادان
.
برچسبها: نیچه
تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند…
#حافظ
@molanatarighat
آیا برای دوستت،
هوای پـــاک،
و خلوت،
و نان و دارو هستی؟
ای بسا!
کس که زنجیر خویش نتواند گسست!
اما بندگسلِ دوستِ خویش تواند بود…!
#نیچه
چنین گفت زرتشت
.
برچسبها: نیچه
نیچه؛ سعدی و حافظ
نامِ سعدی و حافظ گویا تنها نامهایى باشند که از ایرانِ دورهیِ اسلامی در نوشتههایِ نیچه آمده است.
در مجموعهیِ آثارِ نیچه در پارهیادداشتی یک نکتهپردازی از #سعدی نقل شده که ترجمهیِ آن چنین است:
’سعدی از خردمندى پرسید که اینهمه [حکمت] را از که آموختی؟ گفت: از نابینایان که پای از جای برنمیدارند مگر آن که نخست زمینِ زیرِ پایشان را با عصا بیازمایند.‘
این نکتهاىست که سعدی از زبانِ لقمان— نمادِ افسانهایِ خردمندی در ادبیاتِ عربی و فارسی— در دیباچهیِ گلستان میگوید:
’لقمان را گفتند:
حکمت از که آموختی؟
گفت: از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند.‘
نیچه از این نکتهپردازی هیچ تفسیرى نکرده است، امّا، بر اساسِ فلسفهیِ نیچه، میتوان گفت که این سخن نمودار خردمندیاى پرواگر و آهستهرو است؛
خردمندیِ ’نابینایان‘، که خردمندیِ نیچهای درست رویارویِ آن میایستد، یعنی خردمندیِ بینایِ بیباکى که ’آری‘گویان میشتابد و خود را به دلِ زندگی و خطرهایِ آن میافکند، و از ’شتافتن لذّتى شیطانی‘ میبَـرَد.
امّا نیچه یکى از نمونههایِ عالیِ خردمندیِ بینایِ ’دیونوسوسی‘ِ خود را در #حافظ مییابد نامِ حافظ ده بار در مجموعهیِ آثارِ وی آمده است. بیگمان، دلبستگیِ گوته به حافظ و ستایشی که در دیوانِ غربی–و–شرقی از حافظ و حکمتِِ ’شرقیِ‘ او کرده، در توجّهِ نیچه به حافظ نقشى اساسی داشته است.
در نوشتههایِ نیچه نامِ حافظ در بیشترِ موارد در کنارِ نامِ گوته میآید و نیچه هر دو را به عنوانِ قلّههایِ خردمندیِ ژرف میستاید.
حافظ نزدِ او نمایندهیِ آن آزادهجانیِ شرقیست که با وجدِ دیونوسوسی، با نگاهى تراژیک، زندگی را با شورِ سرشار میستاید، به لذّتهایِ آن روی میکند و، در همان حال، به خطرها و بلاهایِ آن نیز پشت نمیکند؛
’بلایى کز حبیب آید، هزار–اش مرحبا گفتیم!‘
اینها، از دیدِ نیچه، ویژگیهایِ رویکردِ مثبت و دلیرانه، یا رویکردِ ’تراژیک‘، به زندگیست.
در میانِ پارهنوشتههایِ بازمانده از نیچه، از جمله شعرى خطاب به حافظ هست:
’به حافظ؛ پرسشِ یک آبنوش.‘
آن میخانه که تو از بهرِ خویش بنا کردهای
گُنجاتر از هر خانهاىست،
میاى که تو در آن پرورده ای
همه–عالم آن را دَرکشیدن نتواند.
آن پرندهاى که [ناماش] روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ توست،
آن موشى که کوه زاد،
همانا——خود تو ای!
همه و هیچ تو ای، می و میخانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومیریزی و
هماره از خود پَر میکشی—
ژرفترین فرورفتگیِ بلندیها تو ای،
روشنترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانهترین مستیها تو ای
——— تو را، تو را —— با شراب چه کار؟
@molanatarighat
#داریوش_آشوری
#نیچه
.
برچسبها: نیچه
اکنون سبکبارم...
چون راه رفتن آموختم، به دویدن پرداختم؛
چون پرواز کردن آموختم، دیگر برای جنبیدن نیاز به هیچ فشاری ندارم؛
اکنون سبکبارم !
اکنون در پرواز…
اکنون میبینم خویشتن را در زیر پای خویش؛
اکنون خدایی درون من میرقصد…!
@molanatarighat
#فردریش_نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
.
برچسبها: نیچه
آلبر کامو / یادداشتها
میگویند نیچه، پس از قطع رابطه با لو،
غرق در تنهایی مطلق شب در کوهستانهای
مشرف به خلیج ژن گردش میکرد،
آتشی عظیم می افروخت
و به تماشای خاموش شدنش مینشست.
من اغلب به این آتش اندیشیدهام
و روشنایی آن در پس تمام زندگی
فکری من رقصیده است.
اگر حتی برای من پیش آمده که
نسبت به برخی اندیشهها و برخی آدمها
که در این قرن ملاقات کردهام ناعادلانه
رفتار کرده باشم، به علت این بوده که
بی آن که خواسته باشم، آنها را در برابر
این آتش قرار دادهام که به سرعت به
خاکستر تبدیلشان کرده است.
• @KalameJan •
••┈┈┈❥ 📒 ❥┈┈┈••
برچسبها: نیچه



