معرفت حضرت دوست

معرفت حضرت دوست | نرگس صرافان

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

از تو نمی‌توان ساده عبور کرد

از میان خوشبختی‌های در دسترس،
فقط تو مانده‌ای و فقط تو را می‌توان دوست داشت
و به دوست داشتنِ تو فقط می‌توان امید داشت.
با تو می‌توان حرف زد و قهوه نوشید
و کتاب خواند و قدم زد
و فراموش کرد حسرت دیروز و اندوه فردا را.
از میان تمام خوشبختی‌های در دسترس،
از تو نمی‌توان ساده عبور کرد.
از تو، از صدای تو، چشم‌های تو، لبخندهای تو...

نرگس صرافیان طوفان
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : شنبه نهم فروردین ۱۴۰۴ | 19:23 | نویسنده : یوسف جلالی |

الآن در وضعیت روحی مناسبی هستی؟

از دید منی که به همه چیز زیاد فکر می‌کنم و هر نکته‌ و رفتاری را از زوایا و جهات مختلفی می‌سنجم، معاشرت، سخت‌ترین کار دنیاست... آدم‌ها گاهی خوبند، گاهی بد، گاهی خوشحال، گاهی ناخوش‌احوال، گاهی مضطرب، گاهی آرام و اینکه در لحظه با دیگران چه برخورد و رفتاری داشته‌باشند، قبل از هرچیزی بر می‌گردد به اینکه حال خودشان چطور باشد و با خودشان چند چند باشند؟! تو آدمِ غمگینی را پیدا نمی‌کنی که حالِ خوب تکثیر کند و آدمِ خشمگینی که آرامش ببخشد و آدمِ آسیب‌دیده و آزرده‌ای که عمیق و درست رفتار کند.
رفتار آدم‌ها از شرایطشان نشات می‌گیرد و تویی که در تعامل با دیگرانی، ناگزیری برای چراغ همسایه‌ات، نور آرزو کنی! هرکجا که از آدم‌ها رنجیدی، کاملا بالغانه به این فکر کن شاید آدمی که با تو رفتار یا برخورد درستی نداشته، در شرایط خوبی نبوده! زود دلگیر نشو و پیش از هر قضاوتی این را در نظر بگیر که گاهی خشم و قهر آدم‌ها، واکنشِ از سرِ استیصالی‌ست که نسبت به جهان و شرایط نابسامان خودشان دارند و هیچ ارتباطی با تو ندارد. آدم‌ها معمولا بد نیستند، این ماییم که در زمان نامناسبی آنان را ملاقات کرده‌ایم... معلوم است که آدمِ در حالِ غرق شدن، جز دست و پا زدن و نجات یافتن، به چیز دیگری فکر نمی‌کند!
کاش پیش از هر مواجهه‌ای از آدم‌ها بپرسیم: الآن در وضعیت روحی مناسبی هستی؟ ذهنت آرام است؟ خسته نیستی؟ اصلا خوبی و حوصله‌ای برای معاشرت داری؟!
شک ندارم که اینجوری کدورت‌ها و دلخوری‌ها کمتر می‌شد و تمام معاشرت‌ها از روی شعور بود و کمک کننده بود و عزیز بود و عمیقا به جان می‌نشست.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۳ | 16:10 | نویسنده : یوسف جلالی |

روی واقعیِ آدم‌ها را که می‌بینی

روی واقعیِ آدم‌ها را که می‌بینی بیش از هرچیزی؛ از خودت تعجب می‌کنی که چطور با چنین آدمی معاشرت داشتی بی‌آنکه حتی یک لحظه توانسته‌باشی او را بشناسی و بعد از آن بیش از هرکسی خودت را مواخذه می‌کنی و به توانایی خودت در شناخت آدم‌های تازه، شک داری و از اینجاست که دیگر سخت می‌پذیری و سخت باور می‌کنی و بسیار بسیار سخت با آدم‌های تازه ارتباط می‌گیری.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه دوازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 16:18 | نویسنده : یوسف جلالی |

از خودت تعریف  نکن

از خودت تعریف نکن! تعریف کردن از خود، ارزش و توانمندی‌های تو را زیر سوال می‌برد. انگار کن کنار درخت میوه‌ای که پر بار است تابلوی بزرگی نصب کنند و روی آن بنویسند: این درخت، میوه‌های بسیاری دارد! چه دلیلی دارد چیزی که هست را توضیح بدهی؛ مگر اینکه یا نباشد یا نسبت به بودن آن تردید داشته‌باشی؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : شنبه پانزدهم دی ۱۴۰۳ | 19:4 | نویسنده : یوسف جلالی |

خوبیِ آدم‌ها را ببینید.

خوبیِ آدم‌ها را ببینید.
آدم‌ها گاهی بی‌تابانه انتظار کسی‌ را می‌کشند که بدی‌های آنان را ندیده‌باشد و بتوانند در مقابل او، بدون هیچ ترسی از قضاوت شدن، خوب رفتار کنند یا حتی تلاش کنند آدمِ بهتری باشند.
گاهی برای دوستان و نزدیکانت خودت را به فراموشی بزن و مانند یک تازه وارد رفتار کن و هیچ اشاره‌ای به نقص‌ها و کاستی‌ها و اشتباهات گذشته‌ی آنان نکن!
بگذار اگر کسی تصمیم گرفته تغییر کند، تغییر کند.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : سه شنبه یازدهم دی ۱۴۰۳ | 16:42 | نویسنده : یوسف جلالی |

خوشحال شو!

خوشحال شو! حتی با یک شاخه گل، با یک قدردانیِ کوچک، با یک محبت ساده، یک آغوش، یک "مواظب خودت باش"، یک "سرد است، لباس گرم بپوش" ، یک "نگرانت هستم"، یک"خوبی؟"
اینکه به کم شاد نشوی، بزرگترین ایرادی‌ست که می‌توانی داشته باشی. بیشترین چیزی که تو را از احساس خوشبختی و آرامش، محروم کند و باعث شود که تو هیچ زمانی عمیقا احساس زنده بودن نکنی.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : سه شنبه چهارم دی ۱۴۰۳ | 16:27 | نویسنده : یوسف جلالی |

درون هر انسان کودکی‌ست تشنه‌ی محبت

درون هر انسان کودکی‌ست تشنه‌ی محبت، درک شدن، فهمیده شدن.
و شرایط روحی آدم‌ها و میزان احساس رضایت یا عدم رضایتشان از زندگی، بر می‌گردد به رفتاری که با کودک درونشان داشته‌اند، به اینکه به او بها داده‌اند یا او را سرکوب کرده‌اند؟!
پشت رفتارهای خواسته یا ناخواسته‌ی آدم‌ها، کودکی‌ست که یا دیده شده، یا نادیده گرفته شده و بی هیچ تردیدی؛ آدم‌های سالم قبل از هرچیزی، کودک درون سالمی دارند...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ | 17:48 | نویسنده : یوسف جلالی |

چند وعده از زیبایی و خاص بودنشان تعریف می‌کرد

کاش همه‌ی زن‌ها مردی را داشتند که عاشقشان بود ...!
مردی که حرف‌هایشان را می‌فهمید ...
ظرافتشان را به جان می‌خرید و روزانه چند وعده از زیبایی و خاص بودنشان تعریف می‌کرد ...!
و کاش مردها؛ زنی را کنارشان داشتند که عاشقش بودند ، که به آن‌ها تکیه می‌کرد و قبولشان می‌داشت ...!
آن وقت جهانمان پر می‌شد از زنانی که پیر نمی‌شدند، مردانی که سیگار نمی‌کشیدند و کودکانی که انسان‌های سالمی می‌شدند ...!


👤 نرگس صرافیان

🦢🦢


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳ | 21:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

مگر می‌شد بدون زحمت و تاوان، به خوشبختی و لبخند رسید؟!

ما چون خواستیم، دویدیم
ما چون خواستیم، زمین خوردیم
ما چون خواستیم، شکستیم
ما چون دویدیم، زمین خوردیم و شکستیم؛ رسیدیم...

مگر می‌شد بدون زحمت و تاوان، به خوشبختی و لبخند رسید؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ | 16:47 | نویسنده : یوسف جلالی |

آدم حسابی

#آدم حسابی تویی که در مقابلت هر طور که دلم خواست خودم بودم و بازهم نظرت راجع به شخصیت من تغییر نکرد. آدم حسابی تویی که راحت از ضعف‌ها و کاستی‌هام با تو حرف می‌زنم و همچنان مرا آدم موفق و تلاشگری می‌بینی، که به من حق می‌دهی بی‌نقص نباشم و گاهی بلغزم و گاهی در عین کمال و وقار، کودک درون باشم و دیوانگی کنم.
آدم حسابی تویی که می‌شود از هر موضوع نامفهومی باتو حرف بزنم و تو بفهمی دقیقا دارم از چه حرف می‌زنم.

آدم حسابی تویی که راحت می‌شود با تو صمیمی و نزدیک بود و همچنان مثل روز اول دوست داشته‌شد.

• نرگس صرافیان طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : دوشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۳ | 17:16 | نویسنده : یوسف جلالی |

مهربان باش.

📝

از دستم در رفته بود و اندازه‌ی یک دیگ بزرگ، نمک ریخته‌بودم توی قابلمه‌ی کوچک غذا.

هیچ‌کاریش هم نمی‌شد کرد، خورشت داشت برای خودش می‌جوشید و دل من هم مثل سیر و سرکه بابت تلاش بیهوده‌ای که داشتم می‌کردم و نتیجه‌ای که قرار نبود بگیرم. یادم به حرف بی‌بی‌خاتون افتاد.

گفته‌بود "سیب‌زمینی" شوریِ غذای درحال جوش را می‌گیرد. بلند شدم به‌قدر کفایت سیب‌زمینی پوست گرفتم و ریختم توی قابلمه و نشستم کنار و اجازه دادم سیب‌زمینی‌ها کار خودشان را بکنند.

چند ساعت بعد که غذا جاافتاد، سیب‌زمینی‌های شور را برداشتم و ریختم بیرون که طعم غذا خراب نشود.

بیچاره‌ها غذا را از خطر انهدام نجات داده‌بودند و حالا خودشان باید دور ریخته می‌شدند!

یادم به این افتاد که خیلی از ما خیلی جاها سیب‌زمینی‌های نجات‌بخشِ آدم‌ها بودیم.
تلخی و شوریِ جهانشان را که گرفتیم و نجات که داده شدند، حالا این ما بودیم که حضورمان تهدید به حساب می‌آمد و باید بی‌معطلی کنار گذاشته‌ می‌شدیم.

این خاصیتِ مهربانی‌ست، وقتی که انتخاب کردی محبت کنی و نجات بدهی و مفید باشی، می‌شوی وسیله‌ای برای پیروزی یا نجات آدم‌ها...

به هدف که رسیدند، خیلی راحت کنار گذاشته می‌شوی.
نه اینکه مهربان نباشی، بپذیر که آخرش معمولا همین است و مهربان باش. قانون جهان را که نمی‌شود تغییر داد!

👤#نرگس_صرافیان_طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ | 11:28 | نویسنده : یوسف جلالی |

لازم است زمین بخوری

گاهی آنقدر تاریک و راکدی که لازم است زمین بخوری، رنج بکشی و زخمی شوی تا نور از تو عبور کند.
لازم است بشکنی و ترک برداری تا سبز شوی و جوانه بزنی.
لازم است در محدودیت‌ها رشد کنی تا بیاموزی و سرسخت شوی.
که فرق است میان گیاهی که در دل جریان رود می‌روید با گیاهی که در دل کویر؛ آن یکی می‌شود جلبک؛ سست و بی‌ریشه و شکننده! این یکی می‌شود درخت؛ مستحکم و تنومند و عمیق...

-نرگس صرافیان طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۳ | 23:55 | نویسنده : یوسف جلالی |

"زن" ها را عاشقانه بخواهید

"زن" ها را عاشقانه بخواهید ...
آن ها را قاطیِ بازیِ مسخره ی منطقتان نکنید ...
زن ها دلشان یک "مرد"می خواهد ...
که مثلِ دیوانه ها ،،،
دلداده شان باشد ...!
مردی که ؛
در عاشقی اش ؛
به هیچ صراطی ،،،
مستقیم نباشد ... !

منطق نمی خواهد !
عاشقِ یک "زن" بودن ؛
سخت ترین کارِ دنیاست ...
"جگر"می خواهد !!!




#نرگس_صرافیان_طوفان



#تقدیم_به_بانوان_سرزمینم


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : دوشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۳ | 13:25 | نویسنده : یوسف جلالی |

آدم‌ها...🍂  یڪ جور نمی‌مانند...

.


آدم‌ها...🍂
یڪ جور نمی‌مانند...
عوض می‌شوند..
روےِ الآنِشان اصلاً حساب نڪن...
آدمها آب هم کہ می خورند‌ نظرشان تغییر می‌ڪند...
و آدمِ دیگرے می‌شوند...
هیچڪس را براے طرز فڪرش
نمی‌شود دوست داشت...
طرزِ فڪرها خیلی زود عوض می شوند..
آدمها...رو راست نیستند..
نیمہ‌هایِ پنهان زیادے دارند..آنها را دوست داشتہ باش...
حتی براے چیزے...
کہ بعداً می‌شوند...
‌ امّا رویشان حساب نڪن...

فقط و فقط دوستشان داشتہ باش..♡


#نرگس_صرافیان_طوفان

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه بیست و پنجم خرداد ۱۴۰۳ | 14:22 | نویسنده : یوسف جلالی |

من لذت می‌برم می‌بینم یک

من لذت می‌برم می‌بینم یک نفر، در هر شغل و حرفه و جایگاهی، با تماااام توانش دارد تلاش می‌کند و کم نمی‌گذارد تا بهترینِ خودش باشد؛ چطور دلتان می‌آید تلاشِ بی‌وقفه‌ی آدم‌ها را ببینید و دهان به کنایه و بدگویی و بدخواهی باز کنید؟!

چطور می‌توانید تلاش برای بهبود را در مقابل خیل عظیم بی‌همتی و رکود و بی‌عاری، ستایش نکنید؟!

آن یک‌نفر و تمام آن یک‌نفرها، می‌توانند خودتان باشند!

انگار کنید دارید به آینه نگاه می‌کنید؛ دنیا همینقدر دوار و حواس‌جمع و تلافی‌کننده است. چشم بر هم خواهید زد و خواهید دید روزی را که خودتان در حرفه و جایگاهی دارید با تماااام توان و انرژی می‌جنگید و آدم‌ها فقط و فقط به دنبال ایراد ‌های کوچک شما خواهند بود تا شما را ناامید کنند. و رنج خواهید کشید، بسیار رنج خواهید کشید...

نرگس صرافیان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : چهارشنبه شانزدهم خرداد ۱۴۰۳ | 16:50 | نویسنده : یوسف جلالی |

همه‌‌اش که مقصد نیست!

پرده‌ها را کشیده‌ام،
نشسته‌ام وسط آرامشِ خانه و دارم کتاب می‌خوانم و حالم خوب است.
انگار که ساعت‌ها شنا کرده‌باشی و حالا به ساحل آرام و امنی رسیده‌باشی و نفس‌های راحتی بکشی؛
آدم نیاز دارد بعد از یک هفته‌ی شلوغ، خودش را تا کنج دنجی بکشاند و از خودش با کتاب و چای و فیلم و موسیقی، پذیرایی کند.
باید گاهی در میانه‌ی مسیر چادر زد و نشست و خستگی تکاند و لذت برد،
همه‌‌اش که مقصد نیست!


#نرگس_صرافیان_طوفان‌




🌸☕️@esperso2


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۳ | 19:2 | نویسنده : یوسف جلالی |

چطور دلمان می‌آید برنجانیم و با هم بد باشیم؟

🌸🍃
شب‌ها بیشتر فکر می‌کنم؛
به این‌که پروانه‌ها کجا پناه می‌گیرند؟
درخت‌ها را که بریدند، سنجاب‌ها چه‌کار می‌کنند؟
کرم ابریشم، نفس کم نمی‌آورد در پیله؟
شب‌ که می‌شود، بیشتر فکر می‌کنم؛
به این‌که آدمی، چرا باید آدمی دیگر را شکنجه کند؟ به این‌که چرا دست بر نمی‌داریم؟
حتی وقتی که مرگ تا یک قدمیِ خانه‌هامان رسیده؟!
شب‌ که می‌شود بیشتر فکر می‌کنم؛
به این‌که چرا دوستت دارم‌ها را نمی‌گوییم و خوشبختی را به تعویق می‌اندازیم؟
به این‌که وقتی همه اینقدر غمگینیم؛ چطور دلمان می‌آید برنجانیم و با هم بد باشیم؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 16:6 | نویسنده : یوسف جلالی |

می‌خواهم قدردانی کنم ...

می‌خواهم قدردانی کنم ...
از تمام کسانی که حضورشان
در جهانم نوری‌ست در بی‌نهایتِ تاریکی.
از آنان که به واسطه‌ی تعلق‌ خاطر،
دوست نام می‌گیرند و از آنان که
خانواده‌اند و عزیزند
آدمی بدون دوست، رفیق، خانواده،
آدمی بدونِ عزیزِ کسی بودن و
بدون دوست داشتن،
به کدامین انگیزه دلخوش باشد؟
با کدامین توان بجنگد و در کدامین
جغرافیای امید زیست کند؟
با که حرف بزند؟ با که بخندد؟
و اشک‌ها و لبخندهاش را با کدامین
آغوش امن و پذیرنده به اشتراک بگذارد؟

#نرگس‌صرافیان‌طوفان

" روزتون بعشق 🌹💌🌹

❀࿐❁💙❁࿐❀
#کانال_چای_قند_پهلو @ghandpahlouu


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : شنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 4:46 | نویسنده : یوسف جلالی |

می‌دانی چرا آرام نیستی؟!


نرگس صرافیان طوفان

می‌دانی چرا آرام‌اند؟
توقعشان از خودشان زیاد نبوده،
آرزوهای بزرگ نداشته‌اند
و به هر آنچه که داشتند، قانع بودند.
می‌دانی چرا آرام‌اند؟
زیاد فکر نکردند،
زیاد توضیح ندادند
و زیاد وابسته نبوده‌اند،
به هیچ چیز،
به هیچ‌کس!
می‌دانی چرا آرام‌اند؟
چون به خودشان سخت نگرفتند!
چون سقف آرزوهاشان را بلند نچیدند،
چون فراتر از توان و نیازشان نخواستند...

می‌دانی چرا آرام نیستی؟!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌• @KalameJan •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 23:26 | نویسنده : یوسف جلالی |

چه باران قشنگی!

چه باران قشنگی!
کاش غم‌ها را بشوید
کاش آدم‌ها؛
پر از خوشبختی و لبخند باشند و
به هم پابند باشند و
پرستوها؛
رها از بند باشند و
دلی آرام و حالی خوش؛
نصیب شهر باشد
بعد از این باران ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

〰〰〰〰〰〰〰〰〰


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : دوشنبه ششم فروردین ۱۴۰۳ | 18:24 | نویسنده : یوسف جلالی |

این مائیم ؛ که هر بار ... دلِ لامذهبمان می گیرد

جمعه بهانه است
این مائیم ؛
که هر بار ...
دلِ لامذهبمان می گیرد ... !

🍃🌸
#نرگس_صرافیان_طوفان
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ | 18:24 | نویسنده : یوسف جلالی |

حال خوب خودت را به هیچ اتفاق و شرایط شخصی گره نزن

بگذار هر ثانیه حال تو خوب باشد
بگذار رفتنی ها بروند و ماندنی ها
بمانند تو لبخندت را بزن..
انگار نه انگار ...
حال خوب خودت را به هیچ
اتفاق و شرایط شخصی گره نزن
بی واسطه شاد باش
تو که خوب باشی
همه چیز خوب می شود باور کن‌.

نرگس صرافیان طوفان

❀࿐❁💙❁࿐❀
#کانال_چای_قند_پهلو @ghandpahlouu


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۲ | 20:23 | نویسنده : یوسف جلالی |

یا می‌سازمش،  یا کاملاً رهایش می‌کنم

.
دیگر حوصله‌ای برای غصه خوردن و بغض کردن و درد کشیدن ندارم.
وقتی ببینم چیزی یا کسی عذابم میدهد؛ نمی‌سوزم!
یا می‌سازمش،
یا کاملاً رهایش می‌کنم.
اسمش منطقی شدن نیست،
آدم از یک جایی به بعد، خسته می‌شود ...
همین!

نرگس صرافیان طوفان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲ | 16:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

همین که می‌دانم تو نگاهم می‌کنی حال خوب‌تری دارم.

همین که می‌دانم تو نگاهم می‌کنی
حال خوب‌تری دارم.
آدم باید مطمئن باشد
که چشمان ارزشمندی
در جهانش هست که تلاش‌ها
و زمین خوردن‌ها
و جسورانه ایستادن‌هاش را
نگاه می‌کند
و به شوق نگاه‌های عزیز کسی،
محکم‌تر بایستد
و تا ارتفاعات بلندتری پرواز کند...

🖋نرگس_صرافیان_طوفان
🫂
@Dozham9


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۲ | 20:42 | نویسنده : یوسف جلالی |

اسفند، اردیبهشتی‌ترین حالتِ زمستان است...

اسفند، اردیبهشتی‌ترین حالتِ زمستان است...

از همان ماه های خوبِ خدا که جان می‌دهند برای دل را به خیابان زدن‌های بی‌هوا و قدم زدن‌های طولانی ...

انگار تمامِ آدم‌ها، تن‌پوشی از مهربانی به تن کرده‌اند و لب‌های تمام عابران شهر، در صمیمانه‌ترین حالتِ لبخند است .

اسفند، به گرگ و میشِ صبح می‌مانَد،
به خورشیدی در آستانه‌ی طلوع،
و به رنگ‌های بنفش و سرد و بی‌روحی، در آستانه‌ی سبز شدن ...

اسفند یعنی زمستان رفتنی‌ست ،
یعنی بهار، در راه است ...

@molanatarighat

#نرگس_صرافیان‌طوفان
.


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲ | 11:16 | نویسنده : یوسف جلالی |

عشقِ میانِ ما... معصوم ترین عشقِ تاریخ بود...

نه دستانش را گرفته ام،
نه در آغوشش کشیده ام،
و نه حتی او را ... بوسیده ام..
من فقط از دور
او را در خویش گریسته ام...!!
عشقِ میانِ ما... معصوم ترین عشقِ تاریخ بود...

#نرگس‌صرافیان‌طوفان
.


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۲ | 16:2 | نویسنده : یوسف جلالی |

من خیلی وقت است بچگی نکرده‌ام،



تکه‌ای از روحم خیلی درد می‌کند
آنجایش که
پُر بود از شیطنت‌های دخترانه،
دلم برای خودم تنگ شده
من خیلی وقت است
بچگی نکرده‌ام،


#نرگس_صرافیان


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ | 16:37 | نویسنده : یوسف جلالی |

من فقط از دور او را در خویش گریسته ام

چه عاشقانه ای بنویسم
که دلتان برایم بلرزد!؟‌
وقتی نه دستانش را گرفته ام
نه در آغوشش کشیده ام
و نه حتی او را بوسیده ام
من فقط از دور
او را در خویش گریسته ام...
عشق میان ما
معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود

- نرگس صرافیان طوفان

@Official_Hich


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : یکشنبه سی ام مهر ۱۴۰۲ | 16:52 | نویسنده : یوسف جلالی |

غمگینم؛

غمگینم؛
برای مرد یا زنی که تا پایان عمر کنار آدمِ اشتباه زیست، در حالی که می‌توانست معشوقه‌ی آدمِ درستی باشد.
من غمگینم؛
برای تمامِ لبخندهای نزده و دوستت دارم‌های نشنیده و سفرهای نرفته و چشم‌های از برق اشتیاق ندرخشیده و یک عمر انتظار و حسرت و آرزوی نزیسته!


#نرگس_صرافیان_طوفان‌
🍂🌸


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۲ | 21:56 | نویسنده : یوسف جلالی |

اگر تا همیشه‌ی عمرم دلتنگت ماندم چه

.


گفتم میان رفتن و ماندن، بدون شک «رفتن» را انتخاب می‌کنم، اما اگر تا همیشه‌ی عمرم دلتنگت ماندم چه؟ اگر پذیرفتم که ماندن صلاح نیست و رفتن هم به صلاحم نبود چه؟ اگر رفتم و رفتم و رفتم و بدون تو زمین خوردم و کسی را برای تکیه دادن نداشتم و اندوهِ بی‌پدر، مرا تنها و بی‌پناه دید و نزدیک‌تر شد و در آغوشم گرفت و رهایم نکرد چه؟ اگر به بن‌بست استیصال رسیدم و دلم گرفت و خواستم با تو حرف بزنم و صدات را بشنوم؟
من می‌روم، ولی تو دلت برای من تنگ نخواهد شد؟ یعنی کسی هست که با حضورش مرا از یاد ببری و فراموش کنی روزی، جایی، توسط کسی، اینهمه دوست داشته‌شدی؟ من اگر جای تو بودم فراموش نمی‌کردم... ولی جای تو نیستم. ما با هم فرق می‌کنیم، خیلی... و من میان رفتن و ماندن، «رفتن» را انتخاب می‌کنم...



#نرگس_صرافیان_طوفان‌


.


برچسب‌ها: نرگس صرافان

تاريخ : چهارشنبه پنجم مهر ۱۴۰۲ | 13:53 | نویسنده : یوسف جلالی |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.