معرفت حضرت دوست

معرفت حضرت دوست | تقی شیرین زاده

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

تنها بقای سرو کهنسال ریشه نیست

با من بمان که فرصت ماندن همیشه نيست
این جمله قشنگ شعار و کلیشه نیست

زین سنگ ها که می رسد از آسمان بخت
اقبال خوش همیشه نگهدار شیشه نیست

با شاخ و برگ های خودش سبز و سرخوش است
تنها بقای سرو کهنسال ریشه نیست

همصحبتی باغ وگلستان سزای ماست
دوران کوه کندن فرهاد و تیشه نیست

شعر مرا بخوان و وفادار من بمان
با من بمان که فرصت ماندن همیشه نيست

#تقی_شیرین_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۸۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : جمعه چهاردهم دی ۱۴۰۳ | 21:36 | نویسنده : یوسف جلالی |

چه کنم باز دوباره نظرت برگردد

چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد
باز آن عشق قدیمی به سرت بر گردد

چه کنم تا به فضای خودمان برگردیم
شوق پرواز تو و بال و پرت برگرد

چه کنم غصه نیاید به در خانه تو
یا بلافاصله از پشت درت بر گردد

چه کنم باز شود غنچه ی لب های تو باز
روزگار طرب و شور و شرت بر گردد

گفته بودی که تویی مونس رویایی من
چه کنم باز دوباره نظرت برگردد





#تقی_شیرین_زاده


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۴۰۳ | 6:17 | نویسنده : یوسف جلالی |

گاهی به یاد من بمان گاهی بیا در خواب من

گاهی به یاد من بمان گاهی بیا در خواب من
گاهی نگاهی کن بر این چشمان پر از آب من

گاهی خودت را هم کمی جای من تنها گذار
گاهی بیا همراه شو با این دل بی تاب من

در انتظار یک پیام از سوی من گاهی بمان
من راضیم، حتی بیا در جنگ با اعصاب من

دریای شور و شوقی و لبریز موج مثبتی
موج امیدی هم بزن بر رخوت تالاب من

حالم دگرگون می شود همپای من باشی اگر
چون سایه ای کمرنگ در شب های بی مهتاب من

حسرت نصیبت می شود از من اگر غافل شوی
با بغص خیره می شوی بی من به نقش قاب من

#تقی_‌شیرین_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۷۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۳ | 12:31 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر  درد دل تو را با من بگو رفیق

همراه رهگذر شاید ندیدمت
عمر مرا ثمر شاید ندیدمت

امشب که با منی فکر سحر نکن
تا یک شب دگر شاید ندیدمت

هنگام شب بخیر سیری مرا ببین
تا زد سپیده در شاید ندیدمت

در هر نماز و در گلواژه ی دعا
نام مرا ببر شاید ندیدمت

هر هدیه مرا با جان و دل بگیر
یا هدیه ا ی بخر شاید ندیدمت

هر لحظه لحظه را بامن بگو بخند
این لحظه شد بسر شاید ندیدمت

بامن قدم بزن در کوی خاطره
تا کوچه ظفر شاید ندیدمت

درد دل تو را با من بگو رفیق
بیگانه ای مگر شاید ندیدمت

اصلا مرا ببخش در کسر ثانیه
حتی به یک نظر شاید ندیدمت

وقتی که می روم روی مرا ببوس
پایان این سفر شاید ندیدمت

تقی شیرین زاده


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : دوشنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۳ | 14:29 | نویسنده : یوسف جلالی |

ارزش بوی تو را باد نمی داند که

ارزش بوی تو را باد نمی داند که
می برد با خود و فریاد نمی داند که

فارغ از درد و غم عالم و آدم هرگز
شیون و ضجه و بیداد نمی داند که

آنکه با شادی و نعمت متولد شده است
غصه و غربت و غمباد نمی داند که

بین معشوقه و او صخره نبوده حایل
صدمه بر ناخن فرهاد نمی داند که

حال مرغی که قفس پهنه آزادی اوست
بلبل بی غم و آزاد نمی داند که . . .

#تقی_شیرین_زاده
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۱ | 20:50 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر آمدی جانم به قربانت فریبا آمدی

آمدی جانم به قربانت فریبا آمدی

با وفا و و مهربانی وشکیبا آمدی

بس ستمها دیده ای ازدست صیاد زمان

آشیان بر گشته ی من مرغ زیبا آمدی

آمدی هر گز نمی گویم ولی حالا چرا

بوی عشق آورده ای امید فردا آمدی

قامت تو گر شکسته زیر چرخ آرزو

در خیال چشم من چون سرو و طوبی آمدی

سختی این راه برده طاقت از پاهای تو

شادی آوردی اگر چون طفل نو پا آمدی

در کنارت ترسم از امروز و فردا نیست نیست

با همان عشق قدیمی مست و شیدا آمدی

در فراق تو اگر عمر و جوانی رفته است

آمد احساس خوشش تا چون مسیحا آمدی

ای همیشه همسفر بامن رفیق راه عشق

تا نباشد عاشق دلخسته تنها آمدی ...

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل

شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ | 11:48 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر خيالت می نشاند خنده را بر روی لب‌هایم 

خيالت می نشاند خنده را بر روی لب‌هایم 

ولی افسوس تو آنجایی و تنها من اینجایم

 

دوباره می شود یک قصه از عشاق بنویسند

 تو لیلا و من از مجنون ترین مردان دنیایم

 

قرار ما همان کافه که جای آشنایی بود 

گل مریم برایت می خرم با شوق می آیم 

 

سفردر پیش وفرصت کم هوای همدلی تنگ است 

بیا همراه شو با من که من تنهای تنهایم

 

گذشته فصل سرسبزی و من لبریز پاییزم 

مثال برگ زردم می روم، امروز و فردایم

 

#تقی_شیرین_زاده

 

 

 

🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️به ما بپیوندید در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam

👆👆


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : یکشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۱ | 23:55 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر من دلم می خواهد این خودکارها را بشکنم‌

من دلم می خواهد این خودکارها را بشکنم‌

وزن و بیت و مصرع و گفتارها را بشکنم

 

همصدا با خود کنم کوچه خیابان را سپس 

روز روشن خواب این بیدارها را بشکنم

 

گوش ها چون بر نمی خیزند با صوت بلند 

شهر را ویران کنم دیوارها را بشکنم

 

آن قدر با دور باطل دور خود چرخیده ام 

صفحه ها و نقطه ها، پرگار ها را بشکنم‌

 

جامه نو قامت اندیشه ها پوشم وَ بعد

رسم های کهنه و پندارها را بشکنم

 

روزگار رفته را در حال حاضر آورم 

 جعبه سنگی راز غارها را بشکنم

 

نغمه ای نو سر دهم در پرده های سازها ها

هر چه نی روئیده در نیزارها را بشکنم

 

با خدا هر طور می خواهد دلم صحبت کنم 

قید و بند و عادت و تکـــــــرارها را بشکنم ...

 

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : شنبه بیست و یکم اسفند ۱۴۰۰ | 19:11 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد ؟

چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد

باز آن عشق قدیمی به سرت بر گردد

 

چه کنم تا به فضای خودمان برگردیم

شوق پرواز تو و بال و پرت برگرد

 

چه کنم غصه نیاید به در خانه تو

یا بلافاصله از پشت درت بر گردد

 

چه کنم باز شود غنچه ی لب های تو باز

روزگار طرب و شور و شرت بر گردد

 

گفته بودی که تویی مونس رویایی من 

چه کنم باز دوباره نظرت برگردد

 

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۴۰۰ | 10:13 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر قسم به دفتر شعر و به سوز و آوازم

قسم به دفتر شعر و به سوز آوازم 

که در هوای تو تنها ترانه می سازم

 

تو بوی یاس قشنگی تو بوی بارانی 

توچون صدای بنانی الهه ی نازم 

 

اگر چو غنچه لبم را فرو به هم بستم

مرددم که بگویم به هرکسی رازم 

 

نِیَم چو جغد گریزان ز خنده ی خورشید 

در آسمان رفاقت امیر و شهبازم

 

بگو که شمع وجودت مرا بسوزاند 

نمی رود ز سرم ذوق و شوق پروازم

 

#تقی_شیرین_زاده

👉 Instagram

#کافه_تنهایی 

🎴 @cafe_tanhaee


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : شنبه هفدهم مهر ۱۴۰۰ | 7:4 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر  ساحل دریای تو آرامشی دارد نگو

ساحل دریای تو آرامشی دارد نگو

برق چشمان قشنگت تابشی دارد نگو

 

صد غزل از عشق دارد چهره زیبای تو

دفتر شعر نگاهت خوانشی دارد نگو

 

گر چه لبهایت بهم پیوسته مثل غنچه ها

مهر لبخند ملیحش بخششی دارد نگو

 

مختصر گاهی سلامی و علیکی می کنی 

اقتصاد گفتگویت چالشی دارد نگو

 

عشق دوران جوانی عالمی دارد نپرس

شمع جان عاشقان هم سوزشی دارد نگو

 

#تقی_شیربن_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۰ | 7:0 | نویسنده : یوسف جلالی |

بوسه اشک به چشمان من از غربت توست

 

بوسه اشک به چشمان من از غربت توست

رنگ شب های سیاهم همه از غیبت توست

 

روزها فکر منی و همه شب رویایم 

هر کلامی که به لب آورم آن صحبت توست

 

من که مجنون شده ام، خار شدم، پیر شدم 

اندکی سختی لیلا شدنش نوبت توست

 

لهجه و شعر من و نامم اگر شیرین است 

همه از نام تو و لطف تو و شربت توست

 

با خداوند اگر راز و نیازی دارم

آرزویم همه سر زندگی و صحت توست

 

سال ها بعد وفاتم اگرم بگشایند 

باز در کالبدم شعر تو و رغبت توست‌

 

#تقی_شیربن_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۴۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : جمعه یازدهم تیر ۱۴۰۰ | 18:17 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست

ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست 

احساس پناهم به تو چون بوسه دریاست

 

بنگر که یکی غرق نگاهت شده انگار 

از آن سر دریای دو چشمان تو پیداست

 

امواج پر از مهر صدای تو به گوشم 

با هر نوسانی برسد واضح و گیراست

 

همراه خیال تو شدن لطف بزرگیست 

هم صحبت با تو شدن اندازه دنیاست

 

در مکتب عشق تو به جز درس خدا نیست

فحوای کلام تو همان پند اوستاست

 

چیزی طللبیدن ز خداوند جهاندار 

با بودنت از درگه او خواهش بیجاست

 

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۴۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۰ | 16:37 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر بیا بشکن غرورت را بگو که دوستم داری

بیا بشکن غرورت را بگو که دوستم داری

بگو از فاصله چون من تو هم دلگیر و بیزاری

 

پر از خط های دیدار است دیوار اتاق من

بگو مثل منی، درگیرِ با خط های دیواری 

 

نیازی نیست بر اقرار از چشمان تو پیداست 

که شمع جان تو می سوزد و تا صبح بیداری

 

نکن باور که دوری _ دوستی می آورد هرگز

تویی که سالها دوری ولی در رنج و آزاری

 

به دلداری ی تو چون بلبل شیدا گرفتارم 

و تو چون غنچه ی نشکفته ی مغرور گلزاری

 

منم مجنون تو لیلای من آواره ی صحرا

تو در آسایشت از دور گهگاهی نظر داری

 

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۴۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : دوشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۹ | 6:46 | نویسنده : یوسف جلالی |

شعر در کنار موج دریای خزر عاشق شدم

در کنار موج دریای خزر عاشق شدم

من فقط با یک نظر با یک نظر عاشق شدم 

 

دیدم آن روی پریچهر شمالی را و بعد 

آنَقَدَر مبهوت بودم بی خبر عاشق شدم

 

ماه پشت ابر و بارانِ قشنگ و ناز بود 

ساکت و آرام ،بی شور و شرر عاشق شدم

 

باد می زد شانه بر گیسوی شالیزار و من

بر کمندِ گیسوانِ همچو زر عاشق شدم

 

هر چه می گفتند عاشق در صف دیوانه هاست

حرفهای مردمان شد بی اثر عاشق شدم

 

گفت یک عاشق که عشق از هر بلائی بدتر است 

با قبول هر بلا و هر خطر عاشق شدم

 

بذر عشق و عاطفه در قلب من پاشید و بعد

من بدون هیچ اما و اگر عاشق شدم

 

#تقی_شیرین_زاده

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۴۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: تقی شیرین زاده

تاريخ : سه شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۹ | 6:56 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.