به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
که نشد با غم عشقت به توافق برسم
دل یک شهر به چشمان قشنگ تو خوش است
من در این شهر درندشت چه بی یار و کسم
جرم من عشق تو و حکم دل تو ابد است
همه ی عمر اسیر دل تنگ قفسم
این قفس کاش دوتا پنجره ی آبی داشت
تا لب پنجره از بغض نگیرد نفسم
آه از لحظه ی دلگیر غروب و غم تو
کاش باران بزند بر من و احوال گَسَم
غم و دلتنگی و پاییز و خیابان و غروب
من برای غم ویرانی یک شهر بَسَم
در شب قحطی چشمان تو مهتاب ندید
که به چشم تو حریصم، پر شور و هوسم
“به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد“
به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
#فرهاد_شریفی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
برچسبها: فرهاد شریفی
تاريخ : دوشنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۰ | 6:28 | نویسنده : یوسف جلالی |



