مهمترین جنبهای که سعدی دارد همان جادوی کلام بینظیرش است. در کوتاهگویی، شیرینگویی و روانگویی، همتا ندارد، که خودش گفته است: روانی شعر من «مانند روانی رود دجله» است، به همان راحتی میرود؛ همراه با آن لوندیای که در بیان اوست، یعنی نوعی سبکی بسیار شیرین و رقص کلام. این از عجایب روزگار است که کسی که سی سال تمام در دوران جوانی و در بارورترین دوران عمر در خارج از ایران و خارج از حوزهٔ اصلی زبان فارسی به سر برده، یک چنین تسلطی بر زبان فارسی داشته باشد، و این گذشته از نبوغ شخصی او، باید گفت که پشتوانهاش وسعت قلمرو زبان فارسی است که در همهٔ مناطق مورد سفر سعدی، دومین زبان رایج محل بوده است. آنقدر فارسیدان زیاد بوده که او تماسش هیچ وقت با زبان مادری قطع نمیشده، در فلسطین، شامات و بخشهایی از هندوستان و هر جا که وی پا مینهاده، همزبان مییافته.
اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۸۱)، «چهار سخنگوی وجدان ایران (فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ)»، چاپ دوم، تهران: قطره، ص ۱۴۰
برچسبها: سعدی