معرفت حضرت دوست

بیچاره کسی که مست شد و جانش نیست

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

بیچاره کسی که مست شد و جانش نیست

انگار بهشتِ من با دست تو شد

حالا بدنم جدا ، که روح مست تو شد

بیچاره کسی که مست شد و جانش نیست

هم نیست شد و نیستی اش هستِ تو شد


برچسب‌ها: رباعی یوسف

تاريخ : شنبه سی ام تیر ۱۴۰۳ | 14:11 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.