گل گفت : ای بلبل خاموش شده !
چندی ز دل ، گُلت ، فراموش شده
هر چند ، که دستِ تقدیرت نیست
امّا به خیال ، موسم آغوش شده
*********
پروانه به سوختنش به شادی می گفت
بی وصل اگر ، طوافِ یادی می گفت
این بود ، هدف ز خلقتم ، تا سوزم
شکرت خدا ، به فرصتی که دادی ! می گفت
" یوسف "
برچسبها: رباعی یوسف
تاريخ : سه شنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 17:54 | نویسنده : یوسف جلالی |