چه قدر ؟ قصه ی عشق شنیدنی است
آه که میوه ی باغش نچیدنی است
جوابِ سلام ما ، خاموشی نیست
باز ، نازِ سکوت دلبر ، کشیدنی است
باور نمی کنی ! که تو ! داشته ی منی !
کجای این راه ؟ پیوند ، بُریدنی است
پشتِ این غزل ها ، پنهانم و منتظر
افسوس که دیدارِ تو ندیدنی است
وقتی پایِ آینه، می باری غصه ناک
اشک هایت ، برای شاعر چشیدنی است
ای حُسنِ تمام ! گرفتارتم بگو ...
وعده ی بوسه ات ،کِی رسیدنی است؟
بیدار مانده ام در جوابِ بی جوابت
خواب هم ، پیِ سایه ات دویدنی است
نابُرده رنج نی ام ، در قصه ی تو ...
زخم هایِ تو جانکاه ، امّا خریدنی است
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : پنجشنبه بیستم آذر ۱۴۰۴ | 12:29 | نویسنده : یوسف جلالی |



