معرفت حضرت دوست

غزل   این بی دلان ، یک داغ دارند در نشانی

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   این بی دلان ، یک داغ دارند در نشانی

دیوانه ها را ، آشناها می شناسند

میخانه ها را ، اهلِ معنا می شناسند

بی آینه از صورتت ، نقش می نگاریم

بی خانه ها را ، از تمنا می شناسند

این بی دلان ، یک داغ دارند در نشانی

پروانه ها را باغِ اینجا می شناسند

ای باد ! من هم گفته باشم : جانِ ما اوست

جانانه ها را چشمِ زیبا می شناسند

ای داد از فریادِ این دل ، بی صدایش

دُردانه ها را ، جانِ تنها می شناسند

عصرها پری رویی گذر دارد از این پُل

دیوانه اش را کوچه ی ما می شناسند

دیوانه اش وقتِ غروب ، زلف شانه دارد

آرامش دل دادن اهلِ خفا را می شناسند

فریاد از آن خنده های زیر چادر ...

چشمان ما ، اهلِ حیا را می شناسند

گفتا : عجب از این همه "دل خوانی " تو !

اهل کَرَم ، اهلِ وفا را می شناسند

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۳ | 23:23 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.