معرفت حضرت دوست

غزل    چشم از او بگیر ! حرام کرده اند

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل    چشم از او بگیر ! حرام کرده اند

چشم از او بگیر ! حرام کرده اند

دل از او بگیر ! تمام کرده اند

چشم از او بگیر ! خیال هم ...

منعِ مستیِ این جام کرده اند

دست از آینه بِکِش ! گمراه می شوی

کجا ؟ دیوانه را احترام کرده اند

با غزل های بی اثر ، بدرود کن !

به شیرین عقلیت ، اتهام کرده اند

ما در حسرت یک بادِ پُر خیزشیم

آن سو ، شانه ی زلف ، شام کرده اند

این رزقِ تُهی ما در عشق بود

کاسه را خالی ، الی الدوام کرده اند

از بارشِ محبتش ، که محرومیم

شاید ، دعایی ، سِحری ، عوام کرده اند

بارید کمی ، سبک شد و به نجوا گفت :

" عمری به عشقت مرا به دام کرده اند "

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۴ | 23:40 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.