کلام اخلاقی
نماز، گذشته از جنبه مناسکی خود،
یک رابطه شور انگیز عاشقانه مستانه بین انسان ناتوان و کوچک از سوئی و خدای بی نهایت والای بزرگ از سوی دیگر است.
کسانی که رابطه عاشقانه ای با خدا دارند و نماز را نه یک وظیفه خشک خشن، بلکه یک وصال دل انگیز با حضرت محبوب می دانند.
از نماز سیر نمی شوند و خمار آنان نه با پنج بار نماز، بلکه با پانصد بار نماز هم تسکین نمی یابد.
همان گونه که ماهی از آب سیراب و ملول نمی شود، عاشق نیز از گفتگو با حضرت
دوست سیر و دلزده نمی شود:
https://t.me/hayatarefanehکلام عرفانی
دادههای عقل جزئی همه برآمده از حس است و حس مصدر معرفت جزئی است. ادراکات کلی ذهن ما نمیتواند محصول عقل جزئی باشد، چرا که عقل جزیی نمیتواند به خود کلیت بدهد و آنچه را ندارد به خود اعطا کند. پس عقل کل است که واهب یا بخشنده این قبیل اداراکات است. نکتۀ دیگر آن که حتی اگر تصور کنیم اداراکات کلی محصول انتزاع هستند، نمیتوانیم انکار کنیم که این اداراکات کلی در ذهن ما صورتی دارند. داشتن صورت ذهنی از این ادراکات خود نشانۀ آن است که این صورت باید در عالم خارج یک موجد یا ایجادکننده داشته باشد.
https://t.me/hayatarefaneh
برچسبها: نماز