کهکشانی که یک ستاره می خواهد
از تو ! عشق دوباره می خواهد
کهکشانی که ، در آخرِ کار است
از تو ! خنده ای ، اشاره می خواهد
من با نگاهِ تو ! زیر و رو گشته ام
این دریا ، فرصتی ، کناره می خواهد
این ریشه ها ، به چشم تو ! سیرابند
از پشتِ شیشه ها ، نظاره می خواهد
هر صبح ، قاصدک می گوید:" نیامده "
این چشم ها ، قاصدِ بهاره می خواهد
می دانم ، دست و پا بسته ای ! اما ...
دیوانه دل از تو ! سرانه می خواهد
یک روز سلام کردی و گذشتی زیبا
پروانه ی تو حالا ترانه میخواهد
گفت :"مرحله عشق ، همین ها خوب است
این دریا ، جانِ بی کرانه می خواهد "
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : سه شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۴ | 23:3 | نویسنده : یوسف جلالی |



