یک روز خسته می آیی !
شبیهِ قبل ، دل بسته می آیی !
یک روز ، بُریده از آدم ها
غمگین ، دل شکسته می آیی !
آنجا ، نفهمیدن تو را ...
آشفته ، گسسته می آیی !
داستان تو فرق دارد
با نذرِ گلدسته می آیی !
تو را کشف احساس نکرده بودند
نفس بُریده ، نشسته می آیی !
من عاشقی ات را دیده ام
بیا ! که خجسته می آیی !
پرستوها آمدند ، خوش انصاف !
با کدام؟ دسته ها می آیی
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : یکشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۴ | 15:53 | نویسنده : یوسف جلالی |