معرفت حضرت دوست

آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید

⚜️حکایت ⚜️

روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت و عسلها درون بشکه بود...

پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:

از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...

سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد و گفت :
از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟

تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...

پروردگارا......
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم....

آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید




🌸🌸🌸 با احترام دعوتید به محفل فرهنگیان ایران🌸🌸h
ttps://t.me/kolbedanayi


برچسب‌ها: دعا

تاريخ : شنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۴ | 17:35 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.