معرفت حضرت دوست

غزل   گیرم به وصالش نرسی دل

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   گیرم به وصالش نرسی دل

حدیث خوبان که میان آمد

گذشتی از دلم ، " امان " آمد

گذشتی از دلم ، نسیم گونه

که ذوق درونم ، دوان آمد

به سکوت گذشتی از منِ و کوچه

که مرغِ جانم ، به زبان آمد

به قرین جانِ مشوش دلبر

به حریف ما ، نتوان آمد

دلِ به هوایش اولِ شب رفت

چو خروس خواند ، به اذان آمد

گیرم به وصالش نرسی دل

که سودت افتاد ، نه زیان آمد


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۳ | 23:45 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.