معرفت حضرت دوست

غزل   من خنده های بی صدا را دوست دارم

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   من خنده های بی صدا را دوست دارم

من سایه های با ندا را دوست دارم

من خنده های بی صدا را دوست دارم

هر بار صدایم می کنی ! استاد ، استاد

من بچگی های شما را دوست دارم

انگار جوری بی تکلُف ، خانه زادی !

من سفره های بی ریا را دوست دارم

دیوانه ای !؟؟ این پیر را کردی ! مخاطب

پنهان چرا ؟ با تو بقا را دوست دارم

در جانِ تو نوعی هوا هست ، گفتنی نیست

گفتی : "خودت باش "! آن هوا را دوست دارم

آدم که دیدی ؟ از بلا دائم فراری است

این ابتلا ، این جور بلا را دوست دارم

پروانه وار باشم ؟ به این شمعِ وجودت ؟

دیوانه وار ، این طور وَلا را دوست دارم

گفتند : که دیوانه ! غریب است ، پرواز دارد

چند ساعتی ، این سایه‌ی دیر آشنا را دوست دارم

گفت : " از برای سیرتِ جانت نشستم

مثل شما ، اهلِ فنا را دوست دارم "

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه ششم دی ۱۴۰۳ | 16:22 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.