معرفت حضرت دوست

علامت شناسی

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

علامت شناسی

🌹🌹
@MolaviPoet

آیه ۱۶ سوره اِسراء


وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا (۱۶)


16. When We decide to destroy A town, We command those Among them who are given
The good things of this life (to be obedient)
But they continued to transgress; so that
The word is proved true Against them: then
We destroy them utterly.


و ما هرگاه اراده کنیم شهر و دیاری را هلاک گردانیم، متنعّمان و ثروتمندان آن شهر را فرمان دهیم که راه گناه و تبه‌کاری پیش گیرند پس ( به جرم این اعمال) فرمان عذاب ما بر آنها مقرر خواهد شد و آن شهر و دیار را به کلی به هلاکت خواهیم سپرد.(۱۶ )


[] شگفت آیتی است که بسیاری را به حیرت واداشته است: خداوند چرا اراده کند که دهی را، کشوری را، سرزمینی را نابود کند و بعد برای این کار نقشه‌ای فراهم آورد و آن این است که به افراد اسراف‌کار و متنعّم آن مردم فرمان دهد که در آن قریه فساد کنند و آنگاه عذاب الهی بر آن محقّق و مسلّم گردد و سپس آن دیار را به کلی زیر و زیر کند و مردمش را هلاک گرداند.

البته از ظاهر آیه همین معانی بر می‌آید، اما داستان این است که خداوند در این آیه یکی از قوانین کلی عالم را بیان می‌کند و رابطه میان دو پدیده را اعلام می‌دارد و آن این است که هر بلا و سختی که بر قومی پیش می‌آید علل و اسبابی دارد و از جمله فساد و تباهی و ظلم و تعدّی ثروتمندان به بینوایان و ظلم پذیری و همراهی بینوایان با ظالمان در جهان بی‌جزا نمی‌ماند. این خداوند نیست که قومی را نابود می‌کند بلکه فسادی است که در میان آن قوم به دلایل گوناگون پدید می‌آید.
می توان گفت تعبیر کامل این آیه را باید در کتاب افول و سقوط رُم به قلم ادوارد گیبون مطالعه کرد یا در فیلم ستی‌ریگون از فلینی در همین موضوع دید. آنچه خداوند اراده کرده است این است که اگر به راه کج رَوی به سختی خواهی فتاد و اگر در حدیث آمده است که قلم خداوند خشک شده و قضای الهی چنین و چنان رفته است باز معنی جبر و اکراه ندارد بلکه بدین معناست که قوانین عالم تغییر ناپذیر است. هر چه آنها را بیشتر بشناسیم و بهتر رعایت کنیم به سعادت نزدیک‌تریم. مولانا در تفسیر معنی جف‌القلم در مثنوی گوید :

کج روی "جف القلم" کج آیدت
راستی آری سعادت زایدت
ظلم آری، مدبری: جف القلم*
عدل آری، برخوری: جف‌القلم
معنى جف‌القلم کی این بود
که جفاها با وفا یکسان شود
*جف‌القلم: قلم خشک شد

[] این آیه و بسیاری آیات دیگر را در قرآن می‌توان آیات "علامت شناسی" یا symptomology دانست. بدین معنی که خداوند در این گونه آیات نشانه های هلاکت و سقوط را بیان می‌دارد تا مردم به سوی آن نشانه‌ها نروند و اگر آن نشانه‌ها را دیدند هشیار شوند و چاره اندیشی کنند. اگر کسی را گویند غرور و تکبر کن تا خوار و خفیف شوی مقصود این است که خواری و خفت بلایی است که حتماً به دنبال تكبر و رعونت خواهد آمد. آن تکبر نشانه و پیشرو سقوط است. در جامعه‌ای که مهم‌ترین ارزش‌های آن دِرهم و دینار و مقام و منصب باشد این نشانه بیماری مهلکی است که به زودی گریبان جامعه را خواهد گرفت. اگر موسیقی و تئاتر و معماری و نقاشی و کتاب خوب در جامعه رو به کاهش رود خودخواهی و حرص و تجاوز و جرم و خیانت و خشونت در آن افزایش خواهد یافت و ادبیات و هنر محصول چاره‌جویی طبیبان معنوی است.


📗۳۶۵ روز درصحبت قرآن
صفحه ۴۰۳ تا ۴۰۴
✍ دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی و عرفان


برچسب‌ها: الهی قمشه ای

تاريخ : سه شنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۳ | 23:34 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.