ابرها ، هدیه ی دریا برای من است
باران ، گریه ی ابرها ، برای من است
تو دلتنگی؟ یا بی خیال می چرخی !
همین ، دلتنگی تنها ، برای من است
تو ردِ پای مرا نبین و برو
شب گردیِ بی صدا برای من است
ببین که چه قدر ؟ غرقِ نعمتی
دستِ پر دعا ، برای من است
تمام چهره ی تو را ، به خیال دیده ام
چشیدن این رویا ، برای من است
سفید ، سیاه ... زندگی پر از رنگ است
به هر رنگی ! زیبا ، برای من است
بگذار در قصه ام تو باشی همین جاها
سایه ی تو اینجا آنجا برای من است
تو خوب باش،و بخند و برقص و ...
بلایت به جانم ، بلایا براي من است
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : سه شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ | 16:8 | نویسنده : یوسف جلالی |