ما دیوانه هم ، به دلِ دیوانه ای دل خوشیم
بی جامِ تلخ ، به میخانه ای ، دل خوشیم
هر گاه ، با نفس های یکی ، شکوفه می دهیم
بر نگاهِ قشنگِ فرزانه ای دل خوشیم
تو از گوشه ی چادرت ، من از پشت درختانِ سبز
کودکانه ، امّا به نگاه های دزدانه ، دل خوشیم
من آن کوچه را ، از بچگی نشان کرده ام
حالا با قد و قوارِه ی مردانه ای دل خوشیم
پیداست که قلاب دلم ، گیرِ یک پنجره شده
خصوص با چراغ روشنِ شبانه ای دل خوشیم
این بانو قمر ، در آسمان حسادت دارد به من
حالا که به جمالِ دُردانه ای، دل خوشیم
من از چشمان تو ! به دستِ تو پناه می برم
به گرمای چشم و دستِ جانانه ای دل خوشیم
هر شب می سوزیم ، به انتظار روئیت دوست
به انتظار ورود پروانه ای دل خوشیم
فتحِ دل تو ! قله ی آرزوهای من بود
چه کردی ؟ که با ترانه ای دل خوشیم
خدا کند خواب نباشم این بوسه را ...
ما به وعده های بعیدِ دلبرانه ای دل خوشیم
" یوسف "
برچسبها: یوسف