چه قدر ؟ دلِ غریب ، نشسته در این شهر
.چه قدر ؟ جانِ نجیب ، شکسته در این شهر
چه قدر ؟ چشم های انتظارِ کم سو شده
چه قدر ؟ پنجره های نبسته، در این شهر
عجیب گلایه می کند ، دلم از سایه سارش
چه قدر ؟ دیوانه ی دست بسته ، در این شهر
نه بلبلم، که بخوانم ، نه عاقل که بدانم
چه قدر ؟ دل های ز هم گسسته در این شهر
هنوز جشن عروسی به پاست ، گوشه و کنار
چه قدر ؟ دل های ناخجسته، در این شهر
ببین ! بهانه زیاد است ، اگر عشق نباشد
چه قدر ؟ مرغ های پَر جسته در این شهر
وقتی صدای تو ، اِذنِ نمازِ عشقِ من بود
چه قدر ؟ سکوتِ گلدسته ، در این شهر
تمامِ من ، که وقفِ تو شد ، حرام مباد
حلالت باد ، ای آهویِ رسته در این شهر
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : چهارشنبه نوزدهم آذر ۱۴۰۴ | 13:7 | نویسنده : یوسف جلالی |



