من مست توام ، خرابم مکن
دیوانه ام ببین ، حسابم مکن
من دست توام ، خمیر خمیر
بپروان مرا ، سرابم مکن
من چشم توام ، چنانم ببین
بنواز بسی ، عتابم مکن
الان که شادابم ، بنوش مرا
به صبر طولانی ، شرابم مکن
برای دلت ، من شعر زنده ام
به غفلت عمدی ، کتابم مکن
از خنده ی تو با رقیب در جهنمم
رحمی خدای را ! بیش عِقابم مکن
آینه دار دل منی ! گر چه لایق نی ام
بهانه ها را وا گذار مُجابم مکن
گفت : دیوانه دردسر دارد و بس
مجنون بمان ، امّا لیلی خطابم مکن
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : پنجشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۴ | 11:19 | نویسنده : یوسف جلالی |