کمبود!
من یک عبارتی رو خیلی دوست دارم و خیلی هم دمِ دست هست و زیاد استفاده میشه، ولی به نظرم خیلی هم غنی است.
و اون هم واژه یا ترکیبِ شریفِ «کمبود»ه.
کمبود، هم کم است، هم بود است.
میانه مطلقِ بود و نبود.
اینجا میشه کمبود.
و اتفاقاً مزه خوشایند انسانیزیستن در ساحتِ کمبوده.
یعنی نه چنان نبود که دیگه کاری نداشته باشی،
نه چنان بود که حرکتی ممکن نیست.
ما در میانه بود و نبود یک نقطهای ایستادهایم.
هروقت که سمتِ بود، باخبر میشه که چیزی نبود، این باخبری بهسمت او آغوش باز میکنه،
انگیخته میشه.
و این میشه سرآغاز اینکه ما بخواهیم صحبت کنیم که این انگیختگی چه مراتبی داره….
@molanatarighat
#حسام_ایپکچی
.
برچسبها: حسام ایپکچی
تاريخ : پنجشنبه یکم خرداد ۱۴۰۴ | 21:55 | نویسنده : یوسف جلالی |