معرفت حضرت دوست

غزل   یوسُفم ، تو اهلِ امتحان نیستی

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   یوسُفم ، تو اهلِ امتحان نیستی

شبیهِ قصه ها ، هم زبان نیستی

برای آرزوهام ، آسمان نیستی

لیلی همه جا حضور داشت

چرا کمی ؟ فراوان نیستی

دست از من مکش ، دُردانه را

نه انگار ، اصلا پشیمان نیستی

هم صحبتِ قدیمِ ما ! رسم چه ؟

جوری برو که انگار گریزان نیستی

همراهِ دل ، همراهِ سایه نیست حالا

عاشقی پیکشت، که مهمان نیستی !

دلم پُر است از تو ! ببخش مرا

بودی یک زمانی ، دگر مهربان نیستی

زیبای نا مهربان من ! به دل نگیر !

یوسُفم ، تو اهلِ امتحان نیستی

گِله های من حالا ، چه سودی دارد

من زخمی امّا ، تو فکرِ جبران نیستی


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه یکم خرداد ۱۴۰۴ | 18:19 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.