معرفت حضرت دوست

رسولان الهی از رسالت خود مایوس می‌شوند

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

رسولان الهی از رسالت خود مایوس می‌شوند

🌹🌹
@MolaviPoet
آیه ۱۱۰ سوره یوسف

حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۱۰﴾

110. (Respite will be granted)
Until, when the messengers Give up hope (of their people) And (come to) think that they Were treated as liars,
There reaches them Our help,

( مردمان پیامبران را انکار کردند) چندان که رسولان به نومیدی نزدیک شدند گمان بردند که دیگر هیچ کس دعوت آنان را تصدیق نخواهد کرد، پس در این حال نصرت و یاری ما به رسولان رسید و هر که را ما خواستیم نجات یافت و قهر و انتقام ما از مجرمان باز نخواهد گردید (۱۱۰)

[] خداوند به دنبال دعوت انبیا و انکار کافران می‌فرماید آنقدر منکران در انکار خویش اصرار می‌ورزند و دعوت انبیا را به سیر در آفاق و انفس و تعقل و تفکر عاقبت کارها ناشنیده می‌گیرند که رسولان الهی از رسالت خود مایوس می‌شوند و امید می‌بُرند از اینکه بتوانند خلق را به طریق صلاح رهنمون شوند و احساس می‌کنند که گویی از خلق در حجابند و دیده و شنیده نمی‌شوند.

هین بخوان «اسْتَيْأَسَ الرُّسل» ای عمو
تا به «ظَنُّوا أَنَّهُم قد كُذبوا»

این قرائت خوان به تخفیف کُذب
این بود که خویش بیند محتجب
(مثنوی)

مقصود مولانا این است که این آیت " استیاس الرُّسُل" را با تخفیف کُذِبوا قرائت کن (بدون تشدید ذال) بدین معنی که پیامبران از مهلت زیادی که به کافران داده شده در مرز نومیدی قرار گرفتند که مبادا وعده نصرت الهى به مؤمنان و وعده عذاب کافران پیش نرسد و متهم به دروغگویی شوند و احساس کردند که از خلق در حجابند و راهی به معرفی خود و رسالت خود و نشاندن آن در دل مردم ندارند:

در تعجب مانده پیغمبر از آن
چون نمی بیند رویم مؤمنان

ور همی بینند این حیرت چراست
تا که وحی آمد که آن رو در خفاست

[] دیر رسیدن یاری خداوند، آزمون ایمان و صبر و پایداری مؤمنان است و در این دیرکرد خود برکت ها و هدیه هاست.
به عذرِ بندگی دیر آمدم دیر
اگر دیر آمدم شیر آمدم شیر
(نظامی، خسروشیرین)

در کوره اضطراب این دیرکردها آدمیان از خلوص و ناخالصی خود آگاه می‌شوند و آگاهی آغاز حرکت سوی کمال است.

[] پیغمبر اکرم نیز مورد این آزمون بود و شاید آیت «ظنُّوا أَنَّهُم كُذِبوا» در خاطر آن حضرت گذشته بود، به همین جهت در هر دو موردی که خداوند از فتح و نصرت نهایی مؤمنان خبر می‌دهد (سوره فتح و نصر) آن ظن و تشویش را به عنوان گناه تلقی کرده و فرموده است هنگامی که نصرت الهی رسید و فتح و پیروزی تو را مسلم شد پس خداوند را تسبیح گوی و از آن اندیشه ها استغفار کن و بگو:

دیر آمدی ای نگارِ سرمست
زودت ندهیم دامن از دست
(سعدی)

[] با رسیدن نصرت الهی به انبیا و مؤمنان، بلا و بأس الهی نیز بر ستمکاران وارد می‌شود و هیچ نیرویی نمی‌تواند آن بلا را از ایشان بگرداند مگر به خدا پناه جویند که او پناهجویان را از در نمی‌راند.

[] یکی از شیوه های ایجاد هیجان و تقویت احساس و لذت پیروزی در داستان‌ها و نمایش‌ها همین است که خواننده را به سرحد یأس نسبت به پیروزی قهرمان می‌رسانند به طوری که نگران می‌شود مبادا پهلوان محبوب، فروافتد.
در هفت خوان رستم که پرده‌هایی از همین نبرد پیامبران و خوبان با دیوان و ددان است، خوان هفتم از همه سخت تر و سهمگین تر است. در این خوان رستم با دیو سپید که قوی ترین نیروی اهریمنی است درگیر می‌شود و کار چنان سخت می‌گردد که هم رستم و هم دیو سپید نگران می‌شوند اما رستم در مرز امید است و دیو سپید در آستان نومیدی چنانکه از سخن‌شان در هنگامه نبرد پیداست.

به دل گفت رستم گر امروز جان
بماند به من، زنده‌ام جاودان
هم ایدون به دل گفت دیو سپید
که از جان شیرین شدم ناامید

📗 ۳۶۵ روز در صحبت قرآن
صفحه ۳۴۷ و ۳۴۸
✍ دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


برچسب‌ها: الهی قمشه ای

تاريخ : سه شنبه پنجم فروردین ۱۴۰۴ | 23:32 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.