معرفت حضرت دوست

مثنوی   عشق ها ، در رتبه اند ، چو نردبان

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

مثنوی   عشق ها ، در رتبه اند ، چو نردبان

آتشی افتاده در جانم ببین

آتش جانت کجا ؟ باشد چُنین

آتشِ شمع ، " آتش خورشید کجا ؟ "

حُبِ در نفس ، "حُبِّ در توحید کجا ؟ "

عشق ها ، در رتبه اند ، چو نردبان

از زمینی تا بگیر ! تا آسمان

هر که چون من لاف عشق بازی زند

کن یقین ، در خاک ، بازی می کند

در سکوت است ، عارفِ حیران او

در شهود است ، اول و پایان او

ما زمین ، تمرین بازی می کنیم

قصه ایم و قصه سازی می کنیم

لااقل کاش قصه هامان راست بود

آن چه را محبوبه ای می خواست بود

عشق خاکی را هزار بازی زدیم

عشق افلاکی بماند ، جا زدیم

درد نیست ، درمان که پیش غائب است

درد نیست،این بندها چون حاجب است

صد ها بند هم بگویی ، بیش هست

بند ما کمتر از آن درویش هست

" یوسف "


برچسب‌ها: مثنوی یوسف

تاريخ : چهارشنبه سوم بهمن ۱۴۰۳ | 16:41 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.