ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا
نرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا
گفت خاموش درین جا چه نشستی گفتم
بوى محبوبه شب می برَد از هوش مرا
بوی محبوبه شب، بوی جنون پرور عشق
وه، چه جادوست که از هوش بَرَد بوش مرا
بوی محبوبه شب، نغمه چنگیست لطیف
که ز افلاک کند زمزمه در گوش مرا
بوی محبوبه شب همچو شرابی گیراست
مست و شیدا کند این جام پر از نوش مرا
بوی محبوبه شب جلوه جادویی اوست
آنکه کرده است به یکباره فراموش مرا
~ فریدون مشیری
˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙
برچسبها: فریدون مشیری
تاريخ : سه شنبه دوم بهمن ۱۴۰۳ | 12:13 | نویسنده : یوسف جلالی |