من ساربان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
از سابقان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
در کاروان عشقم من مهربان عشقم
عطرِ بیان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
من قصه ها شنیدم ، من زخم ها چشیدم
شرحِ عیانِ عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
از شاهدی که رفته ، چون زاهدی که رفته
از شاهدانِ عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
آن زخم ها رسیده ، ای درد ها کشیده
من مهربان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
این شرحِ قصه ی تو ! این طرحِ غصه ی تو !
از عاشقان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
دیوانه جان ! بخوانم ، پروانه جان ! بخوانم
از خالصان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
بیداریِ سحرها ... چشم انتظارِ درها ...
بی خانمانِ عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
تاوانِ عاشقی نیست ؟ جز درد ، عاشقی چیست ؟
من میهمان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
این پرده ها که بینی ! آن راز ها نبینی !
من نکته دان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
هر عشق دفتری شد ، آن رفته دیگری شد
من پاسبان عشقم ، آیا شکسته ای نیست؟
زنجیر اگر شکستم ، یعنی از او گسستم
از عارفان عشقم آیا شکسته ای نیست؟
" یوسف "
برچسبها: یوسف