🌹🌹
@MolaviPoet
آیات ۲۴-۲۳ سوره اسراء
-وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَريماً (۲۳)
و در قضای پروردگار چنین گذشته است که شما جز او را نپرستید و با پدر و مادر خود احسان کنید. و اگر یکی از آنها یا هر دو آنها به کهنسالی رسند (که موجب رنج و زحمت شما باشند) هرگز کلمهای مگویید که رنجیده خاطر شوند و هیچ آزاری به ایشان نرسانید و پیوسته با ایشان به اکرام و احترام سخن گویید(۲۳)
_وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّياني صَغيراً (۲۴)
و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزد ایشان بگسترانید و بگویید پروردگارا چنان که پدر و مادر ما را از کودکی به مهربانی پروردند تو نیز در حق آنها رحمت و شفقت فرما ( ۲۴)
[] قضای پروردگار آن چیزی است که اقتضای ذات و صفات پروردگار است و چون ذاتش عين خیر و جمال و حقیقت است نمیپسندد که آدمیان در پی چیزی غیر از این باشند در حالی که او ایشان را بر صفت خود و بر فطرت خود آفریده است. عبادت، در معنی حقیقی، هموار کردن راه است بر عبور مشیت الهی و چون مشیتالهی جز بر خیر و کمال و حقیقت نمیرود باید مردمان چنان باشند که وقتی مشیت پروردگار بر ایشان وارد میشود هیچ مانعی بر سر راه آن نگذارند و هیچ سنگی در راه آن نیندازند. چنان که وقتی حقیقتی بر کسی آشکار میشود که به عمرو مدیون است و نسبت به زید وظیفه ای دارد یا سخنی یا صورتی در عالم هنر یا علم به او الهام میشود باید همه قوای او راه را بر قبول این حقیقت و عمل کردن بر طبق آن هموار کنند. اغلب چنان است که حرص سنگی در راه میاندازد و خشم آتشی روشن میکند و بولهب لجاج و عناد خار و خس بر سر راه میریزد و بدین سان عبادت صورت نمیگیرد و عصیان ظاهر میشود. در این آیه خداوند میفرماید که قضای الهی چنان رفته است که مردمان غیر از حق و راستی و درستی و شرافت نفس و عدالت و انجام وظیفه را نپرستند.
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به درِ کبریا کنیم (سعدی)
[] آن کسانی که عبادت را در آداب و سنن و اذکار و حرکاتی منحصر میکنند غافلند از آنکه نماز برای ذکر است و ذکر برای فکر است و فکر برای عمل احسن است و عمل احسن همان خدمت خلق است. نماز و دیگر عبادات ظاهری سنتهایی است که باید از آنها استعانت جویند( بقره: ایه ٤٥). تا یاد پروردگار در خاطر آورند و عهد بندگی و پروردگاری را تازه گردانند و آنگاه طبق آن عهد عمل کنند.
اما احسان به پدر و مادر بدین سبب با انحصار در عبادت پروردگار قرین شده است که این احسان مهمترین نشان شرافت نفس و بزرگی و جوانمردی و قدرشناسی آدمی است زیرا اگر کسی بر پدر و مادر خویش که هزار لطف و احسان زیر سایه ایشان دیده است، احسان نکند بیگمان به ناسپاسی که از زشت ترین رذایل اخلاقی است متهم خواهد بود و چنین کس چگونه ممکن است شکرگزار پروردگار خود یا مردم دیگر باشد. بنابراین اولین و کمترین نشانه آن توحید در عبادت احسان به پدر و مادر است که اگر نباشد شخص به کلی از دایرۀ بندگی خدا بیرون میرود. آن کس که عشق پاک و لطف پدر و مادر و نعمتها و خدمتهای بی دریغ ایشان را که به چشم خود دیده و ادراک کرده است سپاس نگوید و با ایشان و فا نکنند دیگر به کدام خیر و خوبی از او امید توان بست و آن کس که عهد محبت پدر و مادر را بشکند چگونه عهد خدای را نگاه تواند داشت.
روزی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم
دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت
مگر خُردی فراموش کردی که درشتی میکنی (سعدی)
[] در حکایتهای عرفانی آمده که اویس قرنی مشتاق دیدار پیغمبر بود. چون قصد سفر کرد مادرش گفت: "فرزندم هر کجا میروی پیش از غروب آفتاب بازگرد که من از تنهایی در شب هراس دارم". اویس با مادر عهد کرد که به هنگام باز گردد. از قضا وقتی به مدینه رسید پیامبر به سفری کوتاه رفته بودند پس احوال پیامبر را از بعضی اصحاب پرسید و هر چه گفتند: " اگر ساعتی چند درنگ کنی پیامبر خواهد آمد" او به فرمان مادر به راه افتاد و بازگشت و پیامبر را ندید. چون پیامبر بازآمد اصحاب ماجرا را به پیامبر نگفتند و اویس را ملامت کردند. حضرت فرمودند: "من بوی بهشت را از جانب یمن میشنوم. مگر اُویس قرني بدين مكان آمده است؟" و این رایحه روحانی از برکت احسان به مادر بود. مولانا در داستان تشته بر سر دیوار، توصیفات بدیع و متعددی از صدای آب در گوش تشنه بیان کرده از جمله گوید:
چون دم رحمان بود کان از یمن
می رسد سوی محمد بی دهن
📗 ۳۶۵ روز در صحبت قرآن
صفحه ۴۰۸ تا ۴۱۰
✍ دکتر حسین الهیقمشهای
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
برچسبها: الهی قمشه ای