معرفت حضرت دوست

غزل    سلام کبوترِ جانم ! حَرَم چه شد

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل    سلام کبوترِ جانم ! حَرَم چه شد

سلام کبوترِ جانم ! حَرَم چه شد ؟

آن حسِ پشتِ سلامِ محترم چه شد ؟

سلام کبوترِ هم پروازِ جوانی من

سلام و جان گفتنِ دَم به دَم چه شد ؟

من تو به تویِ چشمانِ تو چرخ می زدم

آن آرامش و تسکینِ باغِ خُرم چه شد ؟

طوفان نشد ، تو در سکوت پروازِ رفتی

اشتیاق تو برای شعرهای سرهم چه شد ؟

گفتم : بختِ من اندازه چشمانِ تو نیست

آن تبسُمِ دلسوزانه ی مرهم ، چه شد ؟

این زخم ، این تو ! این راه‌ِ ناتمام عشق

دیوانه جان ! دلِ حاتم نشانِ کَرم چه شد؟

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : پنجشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۳ | 18:35 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.