از آدم معلوم الحالی پُرسیدند:
تو با این همه احتکار و گرانفروشی و بی انصافی در حق خلق ، از خدا نمی ترسی؟
گفت : نه
پرسید : چرا نمی ترسی ؟
گفت : الان از عرب و عجم گرفته ، هنا و همه دارند، همین کار رو می کنن ، ظلم و دزدی و تعدی در حق هم ، هیچکسی هم از سوی خدا ، عذاب نمیشه ....
خوب است ، جواب این شخص را از زبان عطار بشنویم.
عطار می گفت : عارفی با شاگردانش از جنگلی عبور می کردند ، درختی را از ریشه بیرون کشیده بودند .
عارف از شاگردانش پرسید:
چرا برگها و شاخ های این درخت هنوز سبز است و نخشکیده ؟
آنها گفتند : نمی دانیم
عارف گفت : این درخت هنوز نفهمیده چه بلایی بسرش اومده ، .....
حالا حکایت اکثر ماست ، نمی دونیم ریشه ارتباط مون با خدا قطع شده ....
فتدبر ....
برچسبها: الهی قمشه ای



