معرفت حضرت دوست

غزل   از من مترس ، که مست بی آزارِ این کوچه ام

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   از من مترس ، که مست بی آزارِ این کوچه ام

خوش می شوم از دیدن حال دیوانه ها

خوش تر به آواز خوشِ شبِ میخانه ها

خوشم وقتِ عبورِ هر سایه ، انگار تویی

شمعی افروخته ام ، به انتظار فرود پروانه ها

از من مترس ، که مست بی آزارِ این کوچه ام

تکیه گاه می خواهم ، به دستانت ، به شانه ها

تو هزارمین معجزه ی خدا برای منی

من ایمان دارم ، به ناشدنی ها ، به افسانه ها

هر جا که انجمن است ، نبودِ تو خلاء دارد

همه نشانِ تو دارند ، نشسته ام تماشا خانه ها


برچسب‌ها: یوسف

تاريخ : یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ | 5:49 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.