مرا که مست توام، این خمار خواهد کُشت
"هوشنگ ابتهاج "
**************
مرا که مستِ توام ، انتظار خواهد کُشت
مرا که دستِ توام ، هر بهار خواهد کُشت
بگو که جام بوسه به کس نمی دهی !
مرا این خیالِ دیوانه وار خواهد کُشت
جز موی توام ، زنجیر به جان و دل نزدم
بی جوابِ سلامم ، این خمار خواهد کُشت
از طبیب بپرس ! خسته شده از مداوای من
با هر بار اسم تو ، هر بار خواهد کُشت
من که هزار بار به عشقت اقرار کرده ام
خوش انصاف تو را یک بار اقرار خواهد کُشت ؟
گفتند : دعا رد نمی شود ، در هر صورت
ولی درد ندیدنت ، در قرار خواهد کُشت
آتش کِی خاموش می شود ؟ تا مُردنم
این آتش قشنگِ پُر اسرار خواهد کُشت
من که از پنجره تو را صدا می کنم ، هر بار
اما سکوتِ تو از پشت دیوار خواهد کُشت
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : یکشنبه ششم آبان ۱۴۰۳ | 19:20 | نویسنده : یوسف جلالی |