معرفت حضرت دوست

غزل تا مائده نچشانی شبیهِ مسیحِ مریم نمی آیم

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل تا مائده نچشانی شبیهِ مسیحِ مریم نمی آیم

تا نخوانی مرا ... حَرَم نمی آیم

به خاک بوسیِ صاحب کَرَم نمی آیم

تا نخوانی مرا ، غریبِ این شهرم

بی نگاهت ، در زُمره ی اهلِ قلم نمی آیم

آن قدر می مانم ، به خواب بخوانی ام آقا

بی معرفتم قبول ، که دَم به دم نمی آیم

تو سفره دارِ نه من ، که کُلِ ایرانی

نه از غرور ، از خجالت و عدم نمی آیم

من نگاهِ خاصِ تو را می خواهم رئوفانه

تا خاص نظر نکنی ، یک قدم نمی آیم

نظر کن که از درِ معرفت خدمتت رسم

بیایم و بی معرفت بر گردم ، نمی آیم

سفارشِ ما را به امام عصر (عج) نمی کنی آقا ؟

از او بیشتر شرمنده، بَدم ، نمی آیم

نگاهِ عاشقانه ی تو ، کمتر از مسیح نیست

تا مائده نچشانی شبیهِ مسیحِ مریم نمی آیم

ناز کردم که بنوازی ام بیشتر ز پیش

ما " دوست دارِ " خانه زادیم ، می آیم می آیم


برچسب‌ها: امام رضا علیه السلام

تاريخ : دوشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 18:23 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.