معرفت حضرت دوست

ببر آنجا که کوی اوست،

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

ببر آنجا که کوی اوست،

وحشی بافقی

به کنعانم مَبر ای بخت،
من یوسف نمی خواهم !
ببر آنجا که کوی اوست،
در زندان و چاهم کن...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌• @KalameJan •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••

گفتم که عاشقت شده ام، دور تر شدی

ای کاش لال بودم و حرفی نمی زدم

- سجاد سامانی |
شـــعر

از همان روزی که گفتی دوستت دارم تو را
هر کسی من را ‌که دیده گفته زیبا تر شدی

- سارا یوسفی |
شـــعر

انگشت به لب مانده ام از قاعدهٔ عشق
ما یار ندیده، تب معشوق کشیدیم

- صائب تبريزی |
شـــعر

چگونه
سیر شود
چشمم
از تماشایَت؟

- منزوی |
شـــعر


برچسب‌ها: وحشی بافقی

تاريخ : شنبه یازدهم آذر ۱۴۰۲ | 21:20 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.