من همیشه با سه واژه زندگی كردهام
راهها رفتهام
بازیها كردهام
درخت
پرنده
آسمان
من همیشه در آرزوی واژههای دیگر بودم
به مادرم میگفتم
از بازار واژه بخرید
مگر سبدتان جا ندارد؟
میگفت:
با همین سه واژه زندگی كن
با هم صحبت كنید
با هم فال بگیرید
كم داشتن واژه فقر نیست
من میدانستم كه فقر مدادرنگی نداشتنْ بیشتر از فقر كمواژگیست
وقتی با درخت بودم
پرنده میگفت:
درخت را باید با رنگ سبز نوشت
تا من آرزوی پرواز كنم.
من درخت را فقط با مداد زرد میتوانستم بنویسم
تنها مدادی كه داشتم.
و پرنده در زردی
واژۀ درخت را پاییزی میدید
و قهر میكرد.
صبح امروز به مادرم گفتم:
برای احمدرضا مدادرنگی بخرید
مادرم خندید:
درد شما را واژه دوا میكند.
#احمدرضا_احمدی
@sher_va_adabparsii
برچسبها: احمد رضا احمدی
تاريخ : پنجشنبه بیست و ششم مرداد ۱۴۰۲ | 11:58 | نویسنده : یوسف جلالی |



