معرفت حضرت دوست

دریای چشم او چو غزل خیز و دلرباست

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

دریای چشم او چو غزل خیز و دلرباست

با آنکه دل به قول و غزل خوش نموده ایم
پیوسته از مصیبت دنیا سروده ایم

آینده گان چگونه قضاوت کنندمان
از آنچه دیده ایم و ازآنچه شنوده ایم

چیزی بجز محبت و عشق و وفا نبود
فالی اگر برای عزیزی گشوده ایم

میشد نماد زاهد و صوفی و شیخ بود
ما اهل خانقاه و شبستان نبوده ایم

دریای چشم او چو غزل خیز و دلرباست
هر آنچه گفته ایم از آنجا ربوده ایم

یارب اگرچه دست به سبحه نگشته ایم
هر جا گلی شکفت به عشقت ستوده ایم

#واسع شکایت از کس و ناکس نمی کند
از لوح سینه گرد کدورت زدوده ایم

#سید_علی_کهنگی
#واسع
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹


برچسب‌ها: سید علی کهنگی

تاريخ : سه شنبه سیزدهم دی ۱۴۰۱ | 19:56 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.