معرفت حضرت دوست

شعر دیده ور مردی به دریا شد فرود

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

شعر دیده ور مردی به دریا شد فرود

دیده‌ور مردی به دریا شد فرود

گفت: «ای دریا چرا هستی کبود؟

 

جامه‌ی ماتم چرا پوشیده‌ای؟

نیست هیچ آتش، چرا جوشیده‌ای؟»

 

داد دریا آن نکودل را جواب:

«کز فراق دوست دارم اضطراب

 

چون ز نامردی نِیَم من مرد او

جامه نیلی کرده‌ام از درد او

 

خشک لب بنشسته‌ام مدهوش من

ز آتش عشق آب من شد جوش‌زن

 

گر بیابم قطره‌ای از کوثرش

زنده‌ی جاوید گردم بر درش

 

ور نه چون من صدهزاران خشک لب

می‌بمیرد در ره او روز و شب»

 

#عطار_نیشابوری

🔜 join 👉 #کانال_چای_قند_پهلو

┈┅━❀❤️❀━┅┈

@ghandpahlouu

┈┅━❀❤️❀━┅❤️


برچسب‌ها: عطار

تاريخ : پنجشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۱ | 15:18 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.