معرفت حضرت دوست

شعر باران گرفت و مستی دریا شروع شد

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

شعر باران گرفت و مستی دریا شروع شد

سارا نوشت،‌ قصه‌ی دارا شروع شد

باران گرفت و مستی دریا شروع شد

 

بادی وزید، کاسه مجنون شکست،‌ بعد

ناز و ادا و عشوه‌ی لیلا شروع شد

 

تا سجده کردمت آن روز، واقعاً

کافر شدم، و دعوی فتوا شروع شد

 

نرگس‌ترین نگاه تو امشب کنار من!

خوابم گرفت، قصه و رویا شروع شد

 

بال و پرم شدی که به پرواز آری ام

مریم شدی، قنوت مسیحا شروع شد

 

دارم هبوط می‌کنم از چشم نرگسی‌ت

از آن دقیقه بازی دنیا شروع شد

 

حتی هزار بار سیب هوس را بیاوری

من می‌خورم که فتنه‌ی حوّا شروع شد

 

#علی_صفری

#فقط_شعر_و_غزل 

شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇

@faghatsheroghazal


برچسب‌ها: علی صفری

تاريخ : چهارشنبه بیستم بهمن ۱۴۰۰ | 6:48 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.